سرویسم بود ، باهام همش سر حرف رو باز میکرد تا وقتی ک میرسیدیم خونه...
منم شک کرده بودم خوشش ازم میاد ولی بدم ازش میومد چون شنیده بودم راننده های آژانس متاهلن😕ولی مجرد بود
سه ماه همینطور گذشت تا روزی ک از اونجا رفتم (محل کارم)
دوماه هم دل دل میکرده بهم بگه یا نگه
شب یلدا سال۹۸بهم ب صورت ناشناس پیام داد بهم گفت عاشقتم خوشگل خانم
خلاصه تا ی هفته همینطور رو مخم بود منم هی پیگیر بودم بدونم کیه فهمیدم سرویسمه
بهش فرصت دادم و باهم بودیم تا دوماه بعدش خواستگای و نامزدی و عقد و بیست روز پیش هم عروسیمون بود❤️
راستش از زندگیم خسته شده بودم اینکه قبول کردمش دلیلش این بود بزارم حداقل این به عشقش برسه ولی خب نمیدونم چی شد که تمام عشق های قبل از شوهرم سو تفاهم شد😍