مادرشوهر من شوهرمو از خونه بیرون کرد وقتی نامزد بودیم چون بهش گفته بود ماشینی که خودش خریده و با کلی کلک به نام مامانش شده بود رو میخواست بفروشه یه بهترشو بگیره به نام خودش اونم چون قرعه کشی اسمش در اومده بود نمیشد به نام کس دیگه بزنه مامانش و باباش قهر کردن که چرا باید فلان ماشینو بگیری با زنت بری دور بزنی ماشین خود شوهرمم که خودش خریده بود رو ازش گرفتن از خونه بیرونش کردن
تا حالا کلی مامانش تلاش کرده ما رو جدا کنه از هم حتی به شوهرم گفته بود زنت پروفایلش عکس دختر تنها گذاشته ینی من دختر مجردم بیاین با من دوست بشین هزار جور حرف پشت خانوادم زده رفته همه جا گفته پسرم نمیخواستش من اصرار کردم بهش قول ماشین دادم رفت گرفتش در صورتی که من و شوهرم قبل ازدواج همو دوست داشتیم
سطل دسشویی رو چک میکرد رفته بود به شوهرم گفته بود فلانی (جاریم) مشکل داره پریود نمیشه منظم ولی زن تو میشه
طلاهای جاریمو که باباش براش خریده بود ازش گرفت ۳۰ گرم طلای اون بیچاره رو برد فروخت برا خودش خونه ساخت
تو زمستون شوهر و برادرشوهرمو تو یه خونه مجبور کرد بمونن در حمومو قفل کرد ۴ ماه تو دسشویی دوش میگرفتن
اگه سر سفرشون مینشستی انقد حرف از چاقی میزدن که یه لقمه بخوری زهر بشه بهت
به زووور منو بردن خونه خودشون با دوتا ماشین اومدن دنبالم که برم خونشون بعد که رفتم باباش رفت همه جا گفت فلانی ما دخترشو که گرفتیم دیگه خرج نکرد من دارم خرج خورد و خوراکشو میدم در حالیکه پدرم اصلا راضی نبود من برم باهاشون
بازم بگم که بدونی چرا بد میگم دربارشون ؟
همه انسان نیستن بعضیا حیوونم نیستن حتی