2777
2789
عنوان

ماجراهای من و دوستم

120 بازدید | 3 پست

تاپیک قبلی هامو خونه باشید چندبار درباش نوشتم .دوست دوران بچگیم ولی دو سه سال پر توقع شده وسواستفاده گر

دیروز میگفت میخوام تخت دیواریمو بفروشم تشکشو فعلا بیارم بزارم خونه مادرت (قبلا جا نداشت سه ماه تابستون بخاریشو میزاشت خونه مادر من.)تا بعدا تخت جدید بخرم ببرم خونه جدیدم .تقریبا یک سال میخواد بزاره باشه .گفتم تشک بفروش اون موقع نو بخر .تشک بخای انباری بزاری جونور میفته بهش.

گفتم بچه نمیخوای ببری گفتار درمانی؟میگه تو که نمیای اگه بیای باهم بریم من تنهایی سختمه با این بچه .(من میشناسمش تو این سه سال اخر هر جا باهاش رفتم که باید پول میداد به یه بهونی گفت ندارم یادم رفت بیارم تو بده من بعدا بهت میدم که هیچ وقتم نداد.اگه برم پول مشاوره من باید بدم)

منم گفتم خجالت بکش گفتار درمانی سر کوچتونه من با این شکم یک ساعت راه بیام که با تو بریم گفتار درمانی؟ تنبلیتو بزار کنار یعنچی هر جا میخوای بری میگی من بیام باهات؟ من خیلی جاها تا الان باهات اومدم خیلی کاراا برات کردم ولی خودتم میدونی من با کلی دوندگی و دوا درمون باردار شدم و دیگه هر جای تو این کرونا نمیرم تا بچه دنیا بیاد .تو هم اینقدر منتظر من نباش بچه تو ببر دکتر تنبل بازی در نیار .دلخور شد .مشخص بود .ولی دیگه نمیخوام اجازه بدم مثل قبل سواستفاده کنه

بچه‌ها، دیروز داشتم از تعجب شاخ درمیاوردم

جاریمو دیدم، انقدر لاغر و خوشگل شده بود که اصلا نشناختمش؟!

گفتش با اپلیکیشن زیره لاغر شده ، همه چی می‌خوره ولی به اندازه ای که بهش میگه

منم سریع نصب کردم، تازه تخفیف هم داشتن شما هم همین سریع نصب کنید.

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز
توسط   zariqwp  |  16 ساعت پیش
توسط   bff_  |  1 روز پیش