2777
2789
عنوان

رفت و آمد های خانوادکی

| مشاهده متن کامل بحث + 184 بازدید | 28 پست

الان که دارم اینو برات می‌نویسم، کاملاً رایگانه، ولی واقعاً نمی‌دونم تا کی رایگان بمونه!
من و دخترم بدون حتی یه ریال هزینه، یه ویزیت آنلاین از متخصص حرفه‌ای گرفتیم. کامل بدنمون رو آنالیز کرد، تک‌تک مشکلات رو گفت و راه‌حل داد.

خودم کمر و گردنم خیلی مشکل داشت، دخترم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت… و باورت میشه؟ همه‌ش رو درست کردیم!

اگه تو یا یکی از عزیزات مشکلات اینجوری دارید، همین الان تا دیر نشده نوبت ویزیت 100% رایگان و آنلاین از متخصص بگیرید.

ما برعکسیم، شوهرم اصرار اصرار که بیا بریم، من میگم نه، میخای بری تنها برو

این یعنی همسرت ، شما رو واقعا جفت خودشون میدونن، و از اینکه کنارشون باشی، پیش خانوادش، حس خوبی دارن، 

نمیدونم والا ولی سعی کن گاهی خودت بهش بگی بیا بریم پیشش بهش سر بزنیم یا بگو دعوتش کنیم خونمون چن ر ...

وقتی من رو نمیبره اونجا، اصلا بمن نمیگه پاشو تو هم بیا، من چطوری خودمو دعوت کنم ؟ سخته، خونه خودمونم سر زده هر وقت بخوان میان، بخصوص وقتایی که من خونه نیستم

این یعنی همسرت ، شما رو واقعا جفت خودشون میدونن، و از اینکه کنارشون باشی، پیش خانوادش، حس خوبی دارن، ...

خانوادشم میگن تنها نیا، ولی من نمیرم چون اونا بخاطر خودم نمیگن، بخاطر حرف مردم میگن، خوشم نمیاد ازشون

اگه بشر این اصل رو رعایت کنه قطعا دنیا جای قشنگ تری میشه:وقتی از اعماق وجودت احساس میکنی زندگیت رو نکبت فرا گرفته بچه دار نشو! 😒ظلمِ ظالم، جورِ صیاد، آشیانم داده بر باد... ای خدا، ای فلک، ای طبیعت... شام تاریکِ مارا سحر کن... 🤲😢😞😞😞مشغول قتل‌عام روزها هستم‌!💔ما دهه شصتیا تو زندگی ازهرچی میترسیدیم سرمون اومد، از هرچی نمیترسیدیم هم سرمون اومد، یه سری چیزای متفرقه هم بود اونا هم سرمون اومد، یه سری چیزا هم اصلا مربوط به ما نبود ولی سرمون اومد، یه چیزایی حتی وجود خارجی نداشت ولی اونا هم سرمون اومد، لامصب معلوم نیس کله ست یا میدان مغناطیسی😒😒😒 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌کاش من حسنی بودم و توی دِه شلمرود، تک و تنهابودم، و عین خیالمم نبود که نه قلقلی نه فلفلی نه مرغ زرد کاکلی هیچکس باهام رفیق نیست، و تنها دغدغه ام این بود که تنها روی سه پایه، بنشینم توی سایه☹️☹️ من به فکرِ خستگی های پَرِ پرنده هام، تو بزن تبر بزن... من به فکرِ غربتِ مسافرام، آخرین ضربه رو محکمتر بزن🍁🍃اون درختِ سربلندِ پُرغرور، که سرش داره به خورشید میرسه منم منم، اون درختِ تن سپرده به تبر که واسه پرنده ها دلواپسه منم منم، من صدای سبزِ خاکِ سُربی ام، صدایی که خنجرش رو به خداست، صدایی که توی بُهتِ شبِ دشت، نعره ای نیست ولی اوجِ یک صداست🌳🍃🍃سنگ است که میزند به سینه هرکس فقط برای خود😔 بیزارم از این خلقِ دورنگ و از ناکسان و هرکسی😒
میگم‌گاهی چون ما خودمون هر هفته میریم ولی غیر اون هم حداقل یکبار گاهی دوبار پیش میاد بدون من بده در ...

اما من ماه ها میشه که نرفتم و همسرم خودش بدون اینکه یک کلمه بمن بگه آماده میشه لباس می‌پوشم و میره

وقتی من رو نمیبره اونجا، اصلا بمن نمیگه پاشو تو هم بیا، من چطوری خودمو دعوت کنم ؟ سخته، خونه خودمونم ...

دیگ زیادی راحتن اونا

مثلا روزایی ک بیکارید ت خونه بگو بریم و اینا که مثلا فک‌کنه تو کشته مرده فک فامیلاشی.😂

خانوادشم میگن تنها نیا، ولی من نمیرم چون اونا بخاطر خودم نمیگن، بخاطر حرف مردم میگن، خوشم نمیاد ازشو ...

چی بگم والا، اما بنظر من وقتی با همسرت هستی ، همون حس با هم بودن، ارتباط رو هم قویتر می‌کنه و دوام زندگی رو محکمتر، مهم فقط اینه که کنار همسرت باشی، گور پدر بقیه 

چی بگم والا، اما بنظر من وقتی با همسرت هستی ، همون حس با هم بودن، ارتباط رو هم قویتر می‌کنه و دوام ز ...

دوام زندگی فقط دور بودن از فامیل، همین

اگه بشر این اصل رو رعایت کنه قطعا دنیا جای قشنگ تری میشه:وقتی از اعماق وجودت احساس میکنی زندگیت رو نکبت فرا گرفته بچه دار نشو! 😒ظلمِ ظالم، جورِ صیاد، آشیانم داده بر باد... ای خدا، ای فلک، ای طبیعت... شام تاریکِ مارا سحر کن... 🤲😢😞😞😞مشغول قتل‌عام روزها هستم‌!💔ما دهه شصتیا تو زندگی ازهرچی میترسیدیم سرمون اومد، از هرچی نمیترسیدیم هم سرمون اومد، یه سری چیزای متفرقه هم بود اونا هم سرمون اومد، یه سری چیزا هم اصلا مربوط به ما نبود ولی سرمون اومد، یه چیزایی حتی وجود خارجی نداشت ولی اونا هم سرمون اومد، لامصب معلوم نیس کله ست یا میدان مغناطیسی😒😒😒 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌کاش من حسنی بودم و توی دِه شلمرود، تک و تنهابودم، و عین خیالمم نبود که نه قلقلی نه فلفلی نه مرغ زرد کاکلی هیچکس باهام رفیق نیست، و تنها دغدغه ام این بود که تنها روی سه پایه، بنشینم توی سایه☹️☹️ من به فکرِ خستگی های پَرِ پرنده هام، تو بزن تبر بزن... من به فکرِ غربتِ مسافرام، آخرین ضربه رو محکمتر بزن🍁🍃اون درختِ سربلندِ پُرغرور، که سرش داره به خورشید میرسه منم منم، اون درختِ تن سپرده به تبر که واسه پرنده ها دلواپسه منم منم، من صدای سبزِ خاکِ سُربی ام، صدایی که خنجرش رو به خداست، صدایی که توی بُهتِ شبِ دشت، نعره ای نیست ولی اوجِ یک صداست🌳🍃🍃سنگ است که میزند به سینه هرکس فقط برای خود😔 بیزارم از این خلقِ دورنگ و از ناکسان و هرکسی😒
آخه کل هفته سرکاره، جمعه ها خونست، اونم خونه مامانش

دایی منم اینجوریه 

البته خونه مامانش نمیره اون خونه داداشش میره و زنشو نمیبره چون زنداداشش میگه از زنت بدم میاد

خونه ماهم میاد قایمکی و ب زنش میگه سرکارم

البته ماهممون از اون زنداییم متنفریم فک نمیکنم تو مث اون باشی.ولی اگ میخایی دوست داشته باشن مث خودشون باش

ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیست

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز