اقای خواستگار من ۲۳ سالشه خونه و ماشین و شغل ثابت نداره ولی با پدرشون کار میکنن و ماهی یه ملیون (اینطور که خودشون گفتن)میگیرن و توی مدرسه هفته ای دوبار تدریس دارن ولی درامد خاصی نداره، شاید یک ملیون ولی یه کاریو توش فعالیت میکنن که هنوز درامدی بهشون نداده ولی امکان درامد بالا داره ؛سربازی نرفته و سر هر موضوعی که تو صحبتا به اختلاف میخوریم انتظار دارن من کوتاه بیام و در عیر اینصورت میگن پس وقت همدیگرو نگیریم و یه ذره هم انعطاف نشون نمیده البته خیلی هم تحت تاثیر خانوادشه ؛از نقاط خوبشم اینه که خیلی با خدا و چشم و دل پاکه و با اخلاق .من پولکی نیستم ولی به این فکر میکنم قرار توی این ازدواج من آزدیمو بزارم و ارزوهامو از دست بدم (چون با فعالیت تو رشته هنر مشکل دارن و اجازه نمیدن) در قبالش چی بدست میارم ؟. از طرفی هم به این فکر میکنم که نباید سخت گیری کنم چون ازدواج سخته و خواستگار خوب کم .دوستمم یه جمله ای گفت که مثه اب یخ بود و گفت شاید بهترینِ سرنوشت تو همینه
الان نمیدونم چیکار کنم🥺🥺🥺