2777
2789
عنوان

شوهرم خیلی قهرمیکنه کینه ای وبداخلاقه چکارکنم دیگ بریدم

| مشاهده متن کامل بحث + 277 بازدید | 31 پست

الان که دارم اینو برات می‌نویسم، کاملاً رایگانه، ولی واقعاً نمی‌دونم تا کی رایگان بمونه!
من و دخترم بدون حتی یه ریال هزینه، یه ویزیت آنلاین از متخصص حرفه‌ای گرفتیم. کامل بدنمون رو آنالیز کرد، تک‌تک مشکلات رو گفت و راه‌حل داد.

خودم کمر و گردنم خیلی مشکل داشت، دخترم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت… و باورت میشه؟ همه‌ش رو درست کردیم!

اگه تو یا یکی از عزیزات مشکلات اینجوری دارید، همین الان تا دیر نشده نوبت ویزیت 100% رایگان و آنلاین از متخصص بگیرید.

عزیزم تحمل کردن نداره حتی به خاطر فرزندت  همسرت مشکل داره که اینجوریه حتما با مشاوره خوب صحبت ...

من میرم ولی اون هم باید بیاد نمیاد عقده ایه باحسرت بزرگ شده این باعث شده کینه ای شه

ممنون میشم راهنماییم کنی


الان میرم بیرون. کمی دیگه ا.مدم برات تایپ میکنم.حتما

وقتی سالهای نوجوونی رو میگذروندم بدون اینکه خبر داشته باشم در گوشه ای از ایران متولد شدی. الان که فکر میکنم میبینم خدا قبل از اینکه دردهارو به من بده درمانش رو برام در 1500 کیلومتر دورتر آفریده بود.حکایت آشناییمون هم غریب بود. سر یه بحث ساده درباره چیزی که حتی در وجود داشتنش تردید هست. ولی اینها بهانه بود چون از روزهای اول حس کردیم در قلبمون اتفاقاتی داره میفته.تو بخاطر همه رنجهات و بی پناهیات با خدا قهر بودی و من قسم خوردم تورو دوباره با خدا آشتی بدم.من هم جسدی بودم که تازه از گور ده ساله خودش بیرون خزیده بود(چرا همه فکر میکنن توی روابط عاطفی فقط دخترا آسیب میبینن؟ ایکاش زخمای دل من هم قابل رویت بود).  تو اسیر دست جلادی بودی که از بی کسی تو نهایت استفاده رو میبرد و با زجر دادن روحی و جسمیت روح کثیفش رو ارضا میکرد. با شنیدن دردهای همدیگه گریه کردیم و با شنیدن صدای خنده همدیگه از ته دل خندیدیم.اما روزای خوشی زود گذشت و بعدش امتحانات سختی شروع شد. امتحاناتی که یه فرد عادی از پسشون برنمیومد.ولی خب ما غیر عادی بودیم. امتحان اول تو شکنجه و حبس در اطاق تاریک بود  ولی تو سرخم نکردی. امتحان من تهدید خودم و خانوادم بود و اقدامات بعدش که ... اما بهت که گفته بودم قسم من هیچ جوری نمیشکنه.امتحان بعدی چهل روز بی خبری محض بود که دردناکتر از قبلی بود.هیچ نشونی ازت نداشتم. بعد از چهل روز دربه دری که همدیگه رو پیدا کردیم تو چند تا از موهای سرت رو توی 18 سالگی سفید کرده بودی و صورت منم مثل اجساد شده بود.اوایل تنها نگرانیم تو بودی چون از خودم اطمینان داشتم. از اینکه زندگیم منو مثل یه صخره محکم بار آورده.اینکه موقع سختی ها میتونم از یه ادم احساساتی (که توی لحظات عاطفی ابایی از اشک ریختن نداره) تبدیل به فولاد سخت و بی احساس بشم. اما تو مثل غنچه بودی. کی فکرشو میکرد یه غنچه کوچیک بتونه وزیدن اینهمه تند باد وحشی رو تاب بیاره؟ اما وقتی عملکرد تورو توی اولین امتحانت دیدم فهمیدم نگرانی هام بی دلیل بوده.الانم روزارو میشماریم. از یک تا صد. تا این انتظار کشنده تموم بشه و زودتر بهم برسیم. و در این لحظات فقط میدونم اگر تمام عمر بهت محبت کنم جبران یکی از زخمهایی که بخاطر من خوردی نمیشه.
انقد مغروره نمیره ک میگ مشکل ازتوس من هیچ مشکلی ندارم

شما که نمیتونی به پای حرفای ایشون بشینی و اینطوری ادامه بدی 

شما شروع کن وقتی اون ببینه تو پیگیری ناخودآگاه مجبور میشه بیاد 

اصلا هم نگو مشکل از توعه این جمله و جملاتی شبیه به این پر از بار منفی هستن سعی کن با افکار اینکه بهتر همو بشناسین تا بهم کمک کنید راضیشون کنید 

و اینو بدونید تا ایشون نخان چیزی تغییر نمیکنه امیدوارم مشاوره ماهری باشه تا همسرتون رو بعد جلسه اول مجاب به جلسات بعدی کنه.

شما که نمیتونی به پای حرفای ایشون بشینی و اینطوری ادامه بدی  شما شروع کن وقتی اون ببینه تو پیگ ...

باشه عزیزم فعلا ک دم عیده ووقت نمیکنم انشاالله بعد عید حتما میرم

ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیست

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778

جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته

خرفه

محدود | 53 ثانیه پیش
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز