رفتم خونه و دختره(ندا) پیامم داد
خیلی گرم و صمیمی
فکرم: آنید عجیبه...این دختره چطوری یهو اینقد هوای تو رو کرد؟
نمیدونم...
باهم دوست شدیم..
دختر خیلی خوب و سنگین و شوخ و پایه ای بود..ازش خیلی خوشم اومد
اومد خونمون و باهم صحبت کردیمو اینا..
ادرس خونشونم بهم داد و گفت ک حتما برم..
من زیاد خونه کسی نمیرفتم ولی ندا دخترخیلی خوبی بودو مامانشم یخورده میشناختم..
یه خانواده متوسط ولی خون گرم و خاکی
(از لوس بازیو افاده خوشم نمیاد .. از اینکه یه ادم خودشو برتر از بقیه ببینه..قبول دارم جلوی تعداد اندکی باید اینطوری باشیم ولی اینکه کلا اینطوری باشیم، نه...)
یروز دیگه ک اومد خونمون،و یکم نشستیم،گفت بیا بریم خونه ما باهم فیلم ببینیم من فیلمای خوبی دارم..
ولی با اصراااااار اماده شدیمو با اسنپ رفتیم.
پیاده شدیمو وارد خونشون شدیم..یه دو خوابه دوبلکس