اونوقت شوهرمن حقوق بالامالیاتم ازش کسرمیشه ولی هیچی من ندارم هیچ دلخوشی پول مطبمم مامانم میده دیروزرفتم سراغ بدبختیام بش زنگ زدم 50بفرس برام گفت طبق معمول ندارم ازمامانم گرفتم تا سابقه بیمه امونگاه کنم بینم شرکت لعنتی بیمه اموردکرده یا نه
اصلا حالیش نمیشه که قرض نگیره ما ماهی 3 ملیون حقوقمون هست.. همسرم هر ماه یه چیزی وسط ماه برای پرنده ها میگیره که روش تا جند ماه زیر قرض باشه... اول رفت 2.5 قرض کرد یه جفت جدید خرید.. بعد یک تومن داشتیم چک بود بهش گفتم برو بده چک مامانت به جاش پول بگیر منم پول دارم یه پرنده جدید بگیریم.. رفت گفت چک دادم مامانم گف پول ندارم از داداشم یک ملیون گرفتم بعدم گف به مامانم گفتم چک باشه مال خودت
اره من الان تو زندگیم به مشکل خوردم کلی بدبختی کشیدم تومتاهلی بابام راضی نیست طلاق بگیرم میگه ایرادازخودته خ ناراحت کننده اس انگار اضافیم من جدابشم پاتوخونه بابام نمیزارم همش مجبورم کردن ازدواج کنم
من اصلا دلم. نمیخواد از مامانم اینا بگیرم جون اونا هم وضعشون معمولیه کلی هم جهیزیه خریدن ک هنوز دارن قسط میدن.. البته همین یه ذره لباسی چیزی هم دارم اونا میخرن.. وقتی میبینن دلم گرفته میگت صبر کن بعد عید یکی از قسط های جهیزیت تموم میشه برات خرید میکنیم
ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیستجدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
23 ثانیه پیش
24 ثانیه پیش
24 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
