خانما دوست صمیمیم متاهل هست و به گفته ی خودش از اول که شوهرش رفته بوده خواستگاریش فکر کرده بوده برادرشه و وقتی ام میبینتش به اصرار مادرش قبول میکنه...ولی تا الان که ۷سال میگذره نتونسته برادرشوهرشو فراموش کنه و به گفته خودش میگه من باوجود اینکه زن داره ته ته قلبم هنوز عاشقشم..باشوهرش رفتارش خوبه ولی اونو میخاد الانم اینجا راهکار میخاد چون خجالت میکشه بره پیش مشاور که مطرح کنه..و این مسئله رو سالهاست که به کسی جز من که همون اول میدونستم نگفته...