یه ماه میشه همش عذابم میداد بخاطر یه دعوا گفت طلاقت میدم و من بودم خواهش و التماسشو کردم چون عاشقش بودم دوسش داشتم
ولی اون نادیدم گرفت و مث یه سگ باهام برخورد کرد خیلی درد کشیدم و تحمل کردم
هر چی زنگ میزدم و پیام میدادم جواب نمیداد و بلاکم کرده بود حالم خیلی بد بود ازش بیخبرم و جواب نمیده چون عاشقش بودم
دو هفته عین سگ با من رفتار کرد و تحمل کردم و چیزی نگفتم ....یه روزی بهم پیام داد دوستت دارم عاشقتم عشقم خیلی خوشحال شدم جوایشو دادم و بعد اومد خونمون چند روز خونمون بود خیلی باهام خوب بود بعد چند روز ک رفت خونشون گفت من حالم بده و کلی فکر منفی تو سرمه و نه پیام داد نه زنگ زد بعد چند روز با کلی دروغ بهم تهمت زد و گفت خیانت کردی و ازت متنفرم اشغال من شوکه شدم و زدم زیر گریه چون داشت بهم تهمت میزد کلی قسم خوردم حتی دستمم رو قران گذاستم ک باورش بشع ولی باور نکرد بازم حرف خودشو زد و در انتها بهم گفت تو خدا رو نمیشناسی تو رو فقط مگه خدا بشناسه تو شیطانم درس میدی ... بهم گفت تو منو بازیم دادی ... تو نقاب زده بودی 😭😭😭
خیلی سختمه از خودمم متنفرم ک با کلی دروغ بهم تهمت زد من بیشتر دارم از حرفای ناحقش و تهمتای نارواش میسوزم😭😭😭
حتی از خودمم متنفرم و همش بفکر مرگم من نمیتونم کنار بیام با این تهمتایی ک بهم زده دارم میسوزم داغون شدم 😭😭😭
شکایت کردیم ادعا حیثیت کنیم رفته خودشو گم و گور کرده خانوادشم همه جا بلندگو دس گرفتن و دارن با حرفای دروغشون و تهمت ناروا بیشتر منو میسوزونن😭😭😭😭😭😭😭
من عاشقش بودم دوسش داشتم این حق منه اینجوری بسوزم و داغون بشم دارم میمیرم
واگذارش کردم ب خدا خودش جوابشو بده
حالم خیلی بده فقط از خدا میخوام تمومم کنه 😭😭😭😭😭