بیاین تعریف کنید یکم بخندیم حالمون عوض بشه
من یبار رفتم برای دختر شال و کلاه بخرم رفتم تو مغازه دسدم عه مغازه دار اشناست دوست شوهرم بود سلام احوال پرسی کردیم گفت بفرمایید در خدمتم هول شدم گفتم تال و تولا میخواستم وای کل تنم یخ زد از خجالت بعدش اومدم بیرون انقدر با خودم خندیدم همه تو بازار نگام میکردن فکر میکردن دیوونه شدم 😂😂
پر بازدید شد برای منم دعا کنید به حاجتم برسم 🥺
حالا اخرش تال و تولا خریدی؟ حداقل وسط خیابون نمیخندیدی ملت فک کنن اسکلی 😐😐😂😂😂😂😐
همه جا گفتم بازم میگم هول شدم تف کردم تو چش استاد بعد هول تر شدم گفتم بزارین ورش دارم😭😭😭😭
وای من اینجور وقتا هیچی یادم نمیاد تعریف کنم😑
وارد زیراکس دانشکده شدم
استادمون اونجا بود شروع کرد به سلام و احوالپرسی که چطورین خانم دکتر درسا چطوره و...
منم گفتم با من نیست لابد پشت سریم از استادای دیگه هست
برگشتم پشتمو‌نگاه کردم دیدم هیچکس نی
نگو استاد کل اون مدت با من حرف میزده و من فقط نگا میکردم و جواب نمیدادم😭😂
یه بار تو عروسی دخترخاله هام میخواستن با هم عکس بگیرن صدام زدن ازشون عکس بگیرم،فکر کردم میگن لیا باهامون عکس بگیر! رفتم واستادم ژست گرفتم😕 بعد فهمیدم جریان چیه یعنی له شدم😑
من دختر عموم خیلی سوتی داره بگم؟😂
تنها سوتیم این بود توی جمع داشتیم از فوتبال حرف میزدیم فینال آسیا بود عموم اومد پرسید چیشد من گفتم اول به دست مهدی کیری خورد میخواستم بگم مهدی شیری گفتم مهدی کیری عموم منفجر شد از خنده خودم هم پهن زمین بودم😂
من مال چندروز پیشو تعریف میکنم رفتم پارچه بخرم برای سر استین مانتوم شوهرم هی میگفت زود باش زودباش منم هول شدم خواستم بگم ۴۰ سانت کرپ کنزو میخوام گفتم ۴۰ متر کرپ میخوام فروشنده ی پوزخند زد و گفت کل طاقش ۴۰متر نیس منظورتون ۴۰ سانته از خجالت مردم 😂😂😂
