من از همسر سابقم جدا شدم دلایل جداییم رو هم کوتاه میگم ایشون اعتیاد به خودارضایی داشتن دست بزن در حد سیلی تو سر زدن داشتن (میدونم اینا هم مهمه ولی خواستم حدش و مشخص کنم) با اینکه خودارضایی میکرد ولی روزانه با منم رابطه داشت و در حین رابطه دوست داشت از زبون من بشنوه که دوست دارم با کی رابطه داشته باشم خیانت هم میکرد خیلی زیاد و بد دهن بود خیلی وحشتناک حرفای بد میزد . اعتیاد داشت به نگا کردن به فیلم پ و رن و خوندن داستان . هر یک و نیم ماه یه بار حموم میرفت ولی بیرون رفتنی به خودش عطر میزد خیلی بهم آزار جنسی رسوند . به پسرمم محبتی نمیکرد وقتی از سر کار میومد دراز میکشید رو مبل و ما باید ساکت میشدیم تا ایشون راحت چت کنه . جلوی چشم پسرم من و میبرد تو اتاق و میگفت برای پسرمون کارتون بذارم تا نگا کنم پسرمم تا کار ما تموم بشه پشت در اتاق مینشست تا من دربیام . از نظر مالی صفر بود حالا من ازش جدا شدم ایشون با یه خانمی قرار ازدواج داره چند روز خانواده این خانم با من تماس میگیرن که چرا جدا شدید منم گفتم هیچ کمکی نمیتونم بکنم میترسم ازش چون من تنها زندگی میکنم بیاد شر درست کنه حالا این خانم امروز
به نظرم با یه فرد کاردان مشورت کن اگه بگی برای خودت مشکل ایجاد میکنه اگه نگی به اون خانم ظلم کردی فقط شاید بتونی بهش بگی من نمیخوام برام دردسر شه فقط بیشتر تحقیق کنید اگه که دنبال آرامش هستید و اینم بگم من فردی میشناختم مثل همسر شما که جدا شدن بعد پسره رفت با یه خانم دیگه ازدواج کرد الان سالهاست باهم خوب و خوش زندگی میکنن منظورم اینکه ساید یه چیزهایی خط قرمز شما بود مثل تماشای فیلم پ ولی ب ای اون خانم مهم نباشه یا اصلا خودشم اهلش باشه متوجهی که چی میگم
نه حاضر به بدبختی این خانمم نه بهم ریختن ارامش خودم
خب بگو ما آدم هم نبودیم راستش
شاید الان تغییر کرده باشه بخاطر تو
یادته میگفتی دوستداری زودتر از من از دنیا بری چون تحمل نبود منو نداری؟چرا خدا صدای تورو شنید ولی صدای منو نه🖤 عهد بستم باخودم تااخرین نفسم بهبعشت پایبند بمونم،قول میدم سریع بیام پیشت عشقم😞.
استارتر بگو مسائل خصوصی بود بازگو کردنش ممکن نیست واسم
خودشون قضیه رو میفهمن
بارالها... از کوی تو بیرون نشود پای خیالم، نکند فرق به حالم... چه برانی، چه بخوانی... چه به اوجم برسانی چه به خاکم بکشانی... نه من آنم که برنجم نه تو آنی که برانی... نه من آنم که ز فیض نگهت چشم بپوشم نه تو آنی که گدا را ننوازی به نگاهی، در اگر باز نگردد... نروم باز به جایی... پشت دیوار نشینم چو گدایی بر سر راهی، کس به غیر از تو نخواهم... چه بخواهی چه نخواهی... باز کن در که جز این خانه مرا نیست پناهی...