دیشب با شوهرم تا دیروقت بیداربودیم فیلم میدیدیم بعدش من خوابم گرفت گفتم بخوابیم تورخت خوابم اون خوابش نمیومد یکم حرف زدیم بازی حدس کلمه انجام دادیم ک چشاش گرم شه وسطاشم خوابمون برد چون تا دیر وقت بیداربودیم دم ظهر پاشدیم چندتا استکان چایی برا اخرشب تو سینک بود بقیشو میگم چون زیاده ی جا نمیشد بزارم نوشتم باید کپی کنم
بعد این تا دسشویی بره دستو روشو بشوره من قصد داشتم بشورم اونارو ی چیز بزارم بخوریم گوشیم زنگ خورد تا حرفم تموم شد اومد منم قطع کردم اومد مستقیم رفت طرفترو شست میگه تا من دست نزنم نباید دست بزنی ی فکری برا ناهار کنی توضیح دادم ک گوشیم زنگ خورده
بعد چون همیشه ازاین کلکلا و شوخیا میکنه فک کردم داره سربه سرم میزاره آخه اصلا ازاینا نیست ک دنبال درگیری باشه منم مرغ گذاشتم ابپزشه شروع کردم غذا درس کردن
نون دراورد فک کردم میخواد بانون بخوره اومدم نشستم تامرغ بپزه میگه نباید برنج بزاری گفتم پس چرا نون دراوردی گفت اونو میخواستم دلضعفه بخورم گفتم باشه پاشدم برنج گذاشتم مشغول شدم
دیدم میگه نمیخواد غذا سفارش میدم گفتم‌خوب دارم درس میکنم زنگ زد غذا سفارش داد تا بیارن غذای منم اخراش بود گفتم بیارم بخوری گفت بیارغذایی ک سفارش دادو اوردم براش گفت تو نمیخوری گفتم غذام حاظر شه واس خودمو میخورم گفت یعنی نمیخوری بامن گفتم من غذا درس کردم همونو میخورم تو اینو سفارش دادی بخور
سوتفاهم بدلیل اینکه..باهم حرف نمیزنید فقط خودتون حدس میزنید از کارای اون
صبحانه مرغ میخورین؟
دیدم پاشد همه چیو جمع کرد گذاشت سرجاش لباس پوشید کیف باشگاشو گرفت رفت😐هرچی گفتم بمون بخور ی چیزی گفت کار پیش اومد بعدا میخورم تابلو بود قهر کرده اصلا نمیفهمم چرا اصلااا ازاین اخلاقا نداره ک بی منطق بازی دراره سردرنمیارم کار اشتباهی کردم من؟
عزیزم اینا با خودشونم درگیرن و نمیدونن چشونه بعضی وقتا دوس دارن قهر کنن یکم نازشونو بکشی
از دنده چپ پاشده...بگو منم مثل تو باهم از خواب پاشدیم ..یک کم خوش اخلاق باش ..لج کرده غذا سفارش داده دنبال بهونه بوده حالتو بگیره
تو هم بپرس که بانون میخوری یا پلو هم بزارم..سرهوا فکرنکن
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
