بچها میخوام باهاتون دردل کنم دلم برای مامانم کبابه...
مامانم از روز اول با خانواده شوهر زندگی میکرده همش مهمون و مهمون بازیاشون تمومی نداشت و مامان بیچاره منم باید جور همشون رو میکشید😩الانم هنوز اوضاع همونجوره یه مشت آدم بی درک ریختن دورشون مامان من هیچی از زندگی نفهمید بخدا من که دخترشم هفته ای یبار میرم که اذیت نشه اما بقیه عمه و عموهام هرررررشب میرن صداشم در نمیاد