بدترین کاری که خانواده شوهرتون باهاتون کردن

متنفرم ازشون متنفرم

خوب قبول نمیکردی عزیزم 

من وشوهرموتنهاگذاشتن ازهرلحاظ ک فکرشوبکنی عقدبودم یکسال حتی یکبارمادرشوهرم وخواهرشوهرم نیومدن ی سربهم بزنن یاحتی تلفن کنن خواهرش ک میگف حق نداری ب خونمون هم زنگ بزنی کاری داشتی ب همراه شوهرت زنگ بزن

هعی😑😑

الهی بگردمتون 

منم دیروز با مادرشوهرم حرف میزدم 

شوهرم قبلا خواستگاری دختر دایی ش رفته بوده گویا مادرشوهرم دیگه پیگیری نکرده 

مادرش برگشت گفت اره، اگر من یکی دوبار زنگ میزدم به داداشم پیگیری میکردم اینجوری نمیشد!!! 

واقعا فازش نفهمیدم! و خیلی بهم برخورد. 

روزی بود که فهمیدم کرونا دارم مادر و برادرم ریه اشون درگیر شده بود اونم ۵۰ درصد جالب اینجا بود پدرشوهرم کرونا داشت قایم کرده بود اومده بودن دیدنم و من روز سوم مادرم حالش بد شد از خونم رف که من بدتر نشم فکر کن روز سوم زایمانم تنها بودم درد داشتم اسمم باید میزاشتم من به شوهرم یه اسم گفتم شوهرم یه اسم پیشنهاد داد انقد حالم بد بود فکر میکردم دلش برام میسوزه اسم من رو میزاره ولی برعکس اسمی که مادرش گفته بود گذاشته بود

وااای علنی دارن میگن کاش برادرزادمومیگرفتم مادرشوهرمنم برادرزاده اشودرنظرگرفته بودبرای همسرم صاف زل میزدتوچشمام میگف من یکی ک داغ برادرزادم موندرودلم

💔💔

حالا اشکال نداره عزیزم انشالله برا بچه بعدیت 

این چیزا غصه نداره 

حال دلت خوب باشه الهی🌷

چه علتی داشت اینو گفت

شوهرم اونموقع وضع مالیش خیلی بدشدبعدازعقدنمیتونستیم عروسی کنیم خونه مادرشوهرمم بزرگ بودجاداشت مابریم خواهرشوهرمم طلاق گرفته بودمیگف ک نکنه مابریم پیششون حتی نمیذاشت مادرشوهرم منودعوت کنه اونجامیگف من آبم با زنداداش تو ی جوب نمیره خداازش نگذره بعدده سال هنوزم اذیتم میکنه