بچه ها من تو شهری هستم که فقط خدارو دارم حتی یک دوست ندارم بخاطر شوهرم اومدم
بچه کوچیک دارم خونه نشینم
تنها تفریح من در حیاط رفتنه
شوهرم اصلا دورم نیست مثلا معلومه از حرفام بدش میاد از کارام ایراد میگیره اعتماد بنفسم صفر شده
شب تا صبح دارم میشورم و میسابم
وقتی یکم خرج کنم میره تو خودش
منم بهش میگم بخاطر بچه هاس نمیرم سرکار اینم برا هر پولی منت میزاره
بخدا باهاشم خوش رفتاری میکنم ولی بخدا انگار ازم چندشش میشه
امروزم رفتم پیشش کم محلم کرد بهش میگم چرا خودتو میگیری
اگه بودید عکسمو میزارم نظر بدید یعنی انقدر بدم😭