باید فوق لیسانسمو بگیرم تا بتونم بچه ای رو به فرزند خوندگی بگیرم..شغل مناسب داشته باشم...که با درآمدم بتونم به همسرم کمک کنم و خوشحالش کنم،.آخه هفت روزه هفته سرکاره اصن استراحت ندارع حتی وقتی که مریضه بازم میره سرکار
چه جالب الان داشتم برا اهداف و جوونی که گذشت اشک میریختم هیچ انگیزه ای ندارم دبگه ...
خیلی ناراحت شدم. اینجوری نگید. گذشته ها گذشته. الان سعی کنین فکر تغییر باشین. تا وقتی زنده ایم باید زندگی کنیم. باور کنین زندگی هیچکس بدون مشکل و چالش نیس. من خودم همین چند روز پیش یه مشکلی برام پیش اومده بود که فکر میکردم دنیا به اخر رسیده. ولی نشستم با خودم فکر کردم راه حلارو بررسی کردم و خداروشکر مشکلم حل شد.
زیاد درحال حاضر انگیزه ندارم . جبر.پسر شیش ساله پدرومادر مریض ولز کار افتاده.اما اگر حال دلم خوب بود .میگفتم یادگرفتن سازو پول دارشدن ودیدن موفقیت های پی درپی بچم
من زنم.... در گلوی زمین گیر کرده ام قدری حرف می خواهم و کمی آزادی!!! دوباره سیب بچین حوا من خسته ام بگذار از اینجا هم بیرونمان کنند
عزیزم به این فکر کن هر لحظه از زندگی تو و موج انرژی حرف و رفتارت توی زندگی هزاران آدم و چندین نسل تاثیر میزاره اونوقت همین زندگی عادی خیلی ارزشمند میشه چون هر انرژی خوبی توی زندگی ایجاد کنی تا ابد منتقل میشه