راستش من حدود یک سال و نیمه عقد کردم هربار سرهرچیز ک با نامزدم بحثمون میشه حرف جدایی میزنه امشبم برگشت گف منو ن از مهریه بترسون ن زندان ن طلاق ما دیگ بدرد هم نمیخوریم از این حرفا حالا بگم سرچی امشب بحثمون شد پریروز خیلی بارون میومد خونه ماهم خوابیده بود شب قبلش گفتم موتورت رو بذار اینجا برو سرکار بارون میاد خطرناکه گف باشه شبش بارون میومد این اومد از سرکار موتورو برد منم دلشوره گرفته بودم معدم دردگرفته بود چرا دیر کرد بعد یک ساعتو خودم بهش زنگ زدم گفتم کجایی گف دارم شام میخورم با کمال خونسردی منم بهش گفتم بابا دمت گرم من دلهره دارم ک رسیدی یا ن تو حمومت رو میکنی شامت رو میخوری بعد میزنگی این گذشت عوض اینکه عذر خواهی کنه برمیگرده میگه چرا سرم داد زدی درصورتیکه من اصن دادی نزدم خیلی ناراحتم ک اخرشم دیشب برگشته میگه طلاق جالبه بعد اینا ک میخواد خودشو توجیح کنه میگه تو دعوا حلوا پخش نمیکنن بنظرتون چیکار کنم؟ بارها خانوادم گفتن زشته این حرفا حرمت باید نگه دارید بازم انگار ن انگار بنظرتون بزنگم خونشون بگم ب مادرش؟ یا چی😔😔😔
الان که دارم اینو برات مینویسم، کاملاً رایگانه، ولی واقعاً نمیدونم تا کی رایگان بمونه! من و دخترم بدون حتی یه ریال هزینه، یه ویزیت آنلاین از متخصص حرفهای گرفتیم. کامل بدنمون رو آنالیز کرد، تکتک مشکلات رو گفت و راهحل داد.
خودم کمر و گردنم خیلی مشکل داشت، دخترم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت… و باورت میشه؟ همهش رو درست کردیم!
عزیزم ب خانواده ات بگو کسی ک الان اینجوری بت میگه فردا عروسی کنین و بایه بچه طلاق بگیری چی یا فردا پدرت این همه جهیزیه میگیره چی بگو بذار خانواده ات کمکت کنن