نمیدونم نوشتم یا نه چون واقعا هیچ جایگاهی پیش من نداره اگرم نوشتم احتمالا راجب احساس خودم بوده فقط
خیانت ،گرفتن تمام آزادیم نمیزاشت خانواده و فامیلمو ببینم ، یه دیکتاتور به تمام معنا بد دهن و حسود
اما مهربون و دست و دلباز میگفت تادیروز خونه بابات بودی هر چی بابات گفت از امروز خونه منی هر چی من گفتم خخخخ انگار ملک خریده
بر عکس من کل زندگیمو آزاد زندگی کرده بودم الان قدر آزادیو میفهمم احساس انسان بودن میکنم