با مادرشوهر و جاری ام تو یه ساختمونیم
الان دارن اثاث کشی میکنن، بخاطر کار شوهرش دارن میرن اطراف تهران
همیشه این جاری ام کارای مادرشوهرم رو انجام میداد و غذا میپخت و خیلی کارها ...
ولی من یکم بی دست و پا هستم و از اول انقد زیاد کار نکردم ، البته تو کارها کمک شون بودم ولی خب همیشه مادرشوهرم مقایسه میکرد ما رو.
الان اینکه داره میره خوبه یا بده و توقع ها میاد روی من؟
تجربه ای دارید؟
نه عزیزم
الان کار خونه هر کسی با خودشه
تامااام
من اگه یه روز جاریم از پیشم بره اون روزو عید اعلام میکنم😏
هر رفتاری همین اول نشون بدی تا اخرش همونجوری باهات رفتار میکنن
کمک کن ولی نه به شکل وظیفه هروزه
کاش منم روزی تاپیک بزنم دارم از ساختمون مادرشوهر میرم 😍😍😍😍😭😭😭😢😢😢
از یه چیزمطمنم روزهای خیییلی بدی پیش روته من اگ جات بودم ب هرطریقی شده اثاث کشی میکردم
بعضی وقتا یه کاری بکن ولی همیشه نه.نذار محبتت به وظیفه تبدیل بشه و‌خودتم خسته بشی.
دیگه از این به بعد تولید کار کنی و گروه همین الان بگرد دنبال خونه فرار کن
تو که مقایسه شدی،کار زشتی بوده،،،پس بزار همون بی دست و پا تو ذهنشون بمونی،به خودتم اینچیزا رو القا نکن،مگه خدمه هستی؟؟؟؟
وا بی دستو پایی چیه دیگ درباره خودت درست حرف بزن
بشین خونت تکونم نخور هر کسی کارای خودشو خودش انجام میده منم بالای مادرسوهرم میشینم هفته ای ی بار ب زور میبینمش از بس تو خونمم
