سلام . اواخر پاییز سال قبل بود که نامزد کردم و در حال خرید جهیزیه بودم که کرونا اومد
یه خونه اپارتمانی کوچیک ارث پدری داشتم . عقد کردیم و زندگیمونو شروع کردیم . همچی عالی نبود ولی تلاش کردم زندگی ارومی داشته باشم . گل درست میکردم و میفروختم . که بخاطر کرونا بازار بد شد و عملا نمیتونستم پول چندانی دربیارم . مدتی کار نکردم و همسرم علاقمو به کتاب خوندن دید و بهم جرات داد که درس بخونم و به فکر کنکور و تحصیل باشم تا بعد از قبولی دوباره هم به درس خوندنم ادامه بدم و کار هنری ادامه بدم . همه این مدت عقد که خونه خودمون بودیم . همسرم هیچ کمک مالی ار خانواده اش نداشت و حتی کمک خرجشون بود . اینو نگفتم که شکایت کنم . فقط موضوع اینه ما با همه ارامشی که داریم و همه رویاهامون و تلاش هرروزمون برای زندگیمون . حالا که تالار ها باز شده توان مالی برای جشن گرفتن نداریم . وام و قرض هم در هرصورت باید بعد عروسی پس بدیم و متاسفانه بخاطر بی ارزش شدن پول و هزار بار گرونتر شدن همچی روی هدیه های عروسی هم نمیتونیم حساب چندانی کنیم . من دوتا سرویس طلا روی جهیزیه ام بود و میشد شب عروسی بپوشم ولی خب برای اینکه همسرم احساس ضعف نکنه و از مردم حرفی نشنوه . سرویس نقره ظریف کار شده با روکش طلا خریدم . که قیمت خیلی مناسبی داشت . ولی متاسفانه باز هم جشن عروسی هزینه های زیادی داره . من از دیروز که دوباره نوبت تالار برای دو ماه بعد گرفتیم هنوز به کسی نگفتم چون واقعا ذهنم اشوبه. نمیتونم به درس هام و هدف هام برسم . به هیچ وجه به روی همسرم نیاوردم که توان مالی نداره هزار بار بیشتر بهش توجه میکنم و مدام دنبال راه حل هستم تا بتونم هزینه هارو کمتر کنم . من بخاطر گل ساختنم میتونم گل ارایی زیادی انجام بدم . از جمله دسته گل عروسی و گیفت و ماشین عروس . من دوره مختصری ارایش دیدم و تلاش میتونم ارایش صورتمو خودم انجام بدم و فقط برای شنیون موهام برم ارایشگاه که هزینه ارایشگاه کمتر بشه . برای لباس هیچ ایده ای ندارم ولی مدتی توربان عروس و تور میدوختم . تاج و ریسه با گل های کوچیک خودم بلدم درست کنم . من باید تلاش کنم رقص خوب یاد بگیرم و البته رژیم و ورزش تا اندام قشنگتری داشته باشم . من با همه وجودم میخوام تلاش کنم تا همسرم نگرانی کمتری برای هزینه ها داشته باشه و از طرف دیگه جشن ابرومندی باشه که همسرم حرف و نگاه مردم تحمل نکنه . من قراره یه عمر با این مرد شاد زندگی کنم و نمیخام بخاطر یه جشن عزت نفس مرد زندگیم از بین بره . هرچقدر هم من این هزینه ها کم کنم باز هم هزینه پذیرایی زیاد هست و حداقل همسرم فقط نگران اون موضوع باشن و برای اون راه حل پیدا کنن که کمتر بشه . دلم میخواد با همه وجودم تلاش کنم که نگرانی هاش کمتر بشه . منو ببخشید برا نوشتن این متن طولانی . دلم پر از خیلی حرف ها و متاسفانه چون فعلا نمیخام به کسی درباره تاریخ جدید عروسی حرفی بزنم . جز نوشتن برای شما راه دیگه نداشتنم . خواهرانه کمکم کنید و بهم بگید چکار کنم که اوضاع بهتر شه . من باید هرچه زودتر به ارامش ذهنی برسم و درس خوندن ادامه بدم . برام بنویسین که چطور میشه هزینه ها کمتر کنم ؟
