ی مدتی بود سال 79.80 عروسی زیاد بود مامانم باخالم همیشه منتظر میموندن تا ما ازمدرسه بیایم منو دخترخاله هام بعد با همون لباس مدرسه ایا مستقیم میبردنمون عروسی فامیلا😐فک کن چندتا دختر نوجوون با مانتوشلوارمقنعه میبردنمون درسته پانمیشدیم برقصیم ولی بالاخره ک ضایع بودیم الان تعریف میکنیم میخندیم مطمهنم ازتو ذهنا پاک نشدیم ولی😑