اینجوری نگو عزیزم منم ۲۲ساله ام متولد ۷۷فک نکنم خیلی فاصله سنی داشته باشیم درکت میکنم منم کم از دورو بودن آدما عذاب نکشیدم ولی این فکرا رو نکن عوضش سختی ها آدمو میسازن دیگه به هر بادی نمیلرزه آدم هر چی که خدا سرراهمون قرار میده یه دلیلی داره یه حکمتی داره خدا خودش گفته بعداز هرسختی آسونیه ولی بنظرم یه پرس و جو بکن شاید حداقل مامانت بتونه بابت نفقه شکایت کنه داداشت نوجوونه خیلی حواست بهش باشه یه وقت بخاطر حرفای این ازخدابی خبر از راه به درنشه فکرای بد به سرش نزنه بفرستش سریه کار نمیروزی چیزی اصلا زیاد نبینتش
من ۷۵م.
میدونم میفهمم حرفاتو اما من خیلیییی سختی کشیدم همینطور مامانم...داداشمم تو سن بلوغه چند باری دست ب خود زنی زده...خیلی غد شده و ی مرد بالا سرش میخواد ک اینم نداریم...از اون طرفم مشکلات بلوغ این تو زندگیمونه میگه سرکار نمیخوام برم.درسم نمیخونه
خب دیگه پسر تو سن بلوغ خیلی حساس میشه با شرایط خانواده شما اوضاع برای اون بیشتراز هرکسی سخته چون جوونه و غرور داره و داره رنج خانوادش رو میبینه خیلی مواظبش باش توروخدا منم یه داداش ۱۶ساله دارم تو این سن شخصیتشون شکل میگیره
ولی بنظرم همون راضیش کن سر یه کاری بره نه بخاطر حرف اون مرده بلکه بخاطر اینکه هرچی بیشتر تو خونه بمونه به ضررشه بره بیرون هم فکرش راحتتره هم شخصیتش بهتر شکل میگیره بخاطر اون مرده نمیگم یه مدت بره به یه کاری مشغول شه خودت کلی تغییر توش میبینی
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
