رفته خونه برادر شوهرش اونجا خودش به جاریش گفته لباس برای عروسی بهت میدم ( پیشنهاد خودش بود کلا )، بعد برگشته خونه پشیمون شده ،جاریشم بهش گفته بود فلان لباستو میخوام اینم گفت باشه ولی لباسو براش نبرد.
جاریش ناراحت شد بهش پیام داد با این مضمون که « چه لباس خوبی بهم دادی ،یا همچین چیزی.
اینم بهش برخورده که چرا جاریم اینجوری گفته