من شهر دیگه ایی زندگی میکنم مامانم اینا هی میگفتن بیاین اینجا شوهرمم میکفت عید میریم ماشین خرج داره دستم خالیه و فلان و اینا ...
تا دندوندبچه ام درد گرفت اینجا دونه ایی ۹۰۰ درست میکنه سه تاش باید درست شه شهر خودم زنگ زدم گفت دونه ای ۲۰۰ تا ۳۰۰ میشه بیمه قبول میکنه خلاصه که قرار شد ما با اتوبوس بریم بعد نوبت گرفتن شوهرم نمیاد امروز به بابام گفتم میگه فرقی نداره همدنجا درست کن پولی نیست و فلان ...بعدم میگه با اتوبوس نیا کرونا هست با هم بیایم میگم نمیشه میگه با اتوبوسم نیا .ما آبان که رفتیم خونشون شوهرم کرونا گرفته بود نمیدونستیم خیلی دردسر شد بابام هم گرفت ولی خفیف و گذشت ولی قرنطینه و استرسش بد بود حالا میگه دوباره با اتوبوس میاین کرونا میگیرین ول کن حالم بد شده به شوهرم نگفتم اونم میگه با اتوبوس بفرستمتون .راه دیگه هم نداره یعنی قطارو هوایی و اینا ...
حالا موندم وسط حالم بوه به مامانم میگم بابا اینجوری گفته خونسرد میگه کاش نمیگفتی و میگم بچم اذیته میگه همونجا یکیشو درست کن و اصلا نمیگن من اونجا سه تا رو با پول یدونه ی اینجا درست میکنم حالا موندم از اونور اصرار دارن بریم از اینور خودم میخوام با اتوبوس برم میگن نه اینقدر حالم بد شده گریه کردم چقدر