تاپیک قبلم هست
رفتم در خونه دختره شانس اورد خونه نبودن،بعد کلی با سنگ زدم تو در و پنجرشون،ب شوهرمم زنگ زدم گفتم بیا بیرون الان پیاماتونو برا همه میفرستم،اومد کلی قسم و اینا ک این مال دوسال پیشه،بعد گفت من اون حرفو زدم چونکه خیلی کارای بدی کرده خواستم بگم نکن اینکارارو ابروی محلمونو نبر(جای کوچیکی هستیم)از این حرفا،تا میخوردم خودمو زدم،اونم زدم،اونقد فحشش دادمو هولش دادم ک تهش عصبانی شد ی سنگ ورداشت زد تو سرش،از سرش کلی خون اومد،بعد گریه کرد برا اولین بار گریه شو دیدم،خیلی خودشو زد،میزد و با داد گریه میکرد خلاصه برا اینک شر دستم نده گفتم باشه بیا بریم خونه،بردمش،ولی پیچوندم اومدم خونه مامانم دوباره اس دادم گفتم هر غلطی میخوای بکن،خودتو میکشی میزنی بزن
الان بقیشو میذارم،بعد ج کامنتا میدم