سلام ..من مدتیه که به مامانم شک دارم ..قصه از اونجا شروع میشه که بابام حدودا یه سال پیش با یه پسر جوون که ظاهر نسبتا خوبی هم داره دوست میشه اونو میاره خونه و اون عادت میکنه و هرشب به بهونه های مختلف میاد خونمون واسه شام ...من از اولشم از رفت و آمد های این آقا خوشم نمیومد چون همش حس میکردم این یه قصد بدی داره اولش فکر میکردم به خاطر من میاد اما به مرور زمان متوجه پیام دادنش به مامانم داخل اینستا شدم ..بچه پررو چنبار به مامانم گفته بود که هیکلت قشنگه و خوش فیسی مامانمم ساده اس اینارو خودش بهم میگفت گفتم اون غلط کرده به تو اینجوری میگه بعد گفت نه بابا اون اندازه بچه منه حدودا ۱۲ سال از مامانم کوچیکتره...خلاصه این رفت و آمدهاش بیشتر شد پیام دادناش به مامانم هم بیشتر تا اینکه داییم هم متوجه این موضوع شد و به مامانم گفت این قصد بدی داره رابطتونو کم کنید مامانم از حرف داییم هم ناراحت شد گفت دون مثل داداشمه و کلا داداش صداش میزنه ...اما تازگیا خیلی شکم بیشتر شده چون مامانم رفتار های عجیب نشون میده