سلام باعرض شرمندگی من مردهستم خیلی وقته تونی نی سایت هستم قصدم ازبودنم هم این بوده زنم روبتونم بهتردرک کنم خداشاهده قصدم فقط درک بهترزنم بودم .الان ده سال هست باخانمم ازدواج گردم امازندگیمون یک سرتوجنگ ودعوا هست من حقوق بگیریک کارخونه هستم بایک حقوق کارگری اما خدای من شاهده سالی یک بارلباس برای خودم نمیخرم تابرای خونه وسیله وبرای خانمم سرولباس میخرم خداشاهده خیلی دوست دارم برای خانمم طلا بخرم وزندگی خوب بسازم اماچی کنم 12ساعت درروز میدوم اماحقوقم کمه 😔😔😔نمیتونم خدای من شاهده اگه درتوانم بوددوست داشتم براش همه کارکنم بعضی وقتهابه من میگه خبرمرگت بیادبی عرضه بی لیاقت سرطان بگیری.بری زیرماشین ریدم به اون نونی که تودرمیاری.طلاقم بده ازت متنفرم دوست ندارم یک حرفهایی که قلبم روتیکه تیکه میکنه .سربچه دارشودن مشکل داریم هم من هم اون دکترهم کلی رفتیم میشینه میگه ایرادازتوهست من اصلابچه نمیخوام .من بدبختانه خانواده خوبی هم ندارم ازبچگی تحقیرم کردن وبهم اهمیت ندادن زن گرفتم ازدست خانواده بدفرارکنم زن بهم ارامش بده متاسفانه کاری کرده فکرخودکشی افتادم به مرگم راضیم.روحیم داغونه خودم ازخودم بدم اومده منی که یه زمانی به خوشگلی وخوشتیپی توفامیل معروف بودم ریش وموهام یک دست سفیدشوده وپیرشودم خودم ازخودم بدم میادشمابگیدچی کارکنم شایدراهنمایی شماهانجاتم بده رسیدم به ته خط ممنونتون میشم
خدا صبرت بده از تک به تک حرفات میشه غم و ناراحتیو فمید
فقط اینکه میگه ریدم به نونت😎اون نون اخرچشاشوکورمیکنه خیلی ناراحت شدم به برکت خداتوهین میکنه
منم هیشکی دوسم نداره💔
در عوض منم دیگه هیشکی رو دوس ندارم 💔💔💔💔
وای از حرفاش مو ب تنم سیخ شد
من از اول عروسیمون با شوهرم خیلی سختی کشیدیم ولی من همش بهش میگم حرص پولو نخور مهم خودتی .چون زمین خریدیم خیلی قسط دادیم اما خداروشکر سختی ها همیشه یروز تموم میشن
خب باهاش حرف بزن زنا فقط فقط محبتو توجه میخان
خب اگه انقدر می خواد طلاقش بدین
واقعا نمیشه قضاوت کرد ولی چیزی که میدونم اینه که همسرت یه ناراحتی عمیق داره تورو خدا برو باهاش تو خلوت صحبت کن ببین چه مشکلی داره ،خودش بهت میگه
از قبل باهم دوست بودید؟عاشق بودید؟
طلاقش بده بره بی لیاقتو
انقدر دختر خوب هست ک دست و پاتونم میبوسه
ناراحت شدم واقعا 😟به نظرم وقتی تا این حد پرده های احترام بین تون از بین رفته و شما به این درجه رسیدی که بخوای خودکشی کنی جداشین خیلیی بهتره.شما برای فراراز خانواده میتونستی خونه بگیری و مستقل شی نه اینکه بدون امادگی ازدواج کنی.درضمن وقتی شما دونفر احساس خوشبختی نمیکنین دلیلی نداره بچه دار بشین!به عوض کردن شغلتون و رفتن پیش روانشناس هم حتماا فکرکنین
پس لازم شد یه وقتایی حرفای مرد ها رو شنید.زنا میان اینجا شوهرشونو قاتل جلوه میدن.معلومه خودشونم مث همسر این آقا هستن
از زت و مرد بددهن بدم میاد خودمم عصبیم البته هاا
چقدر وحشتناک ، خدا به دلت آرامش بده ، شما بهتر میتونی واسه زندگیت آرامشت تصمیم بگیری . هیچ چیز بالاتر از ارامش نیست واقعا. خانمتون یه روز پشیمون میشن قطعا .
