ما طبقه پایین پدر شوهریمم که ای کاش میمردمو ازدواج نمیکردم
خواهر شوهرم ۴ سالشه هرررر دقیقه خونه ماس شب روز صب ی بار دعوا راه انداختم ی مدت نیومد الان باز پاش باز شده من چیکار کنم خسته شدم ارامش ندارم دوس دارم خودمو بکشم دیگه
الان که دارم اینو برات مینویسم، کاملاً رایگانه، ولی واقعاً نمیدونم تا کی رایگان بمونه! من و دخترم بدون حتی یه ریال هزینه، یه ویزیت آنلاین از متخصص حرفهای گرفتیم. کامل بدنمون رو آنالیز کرد، تکتک مشکلات رو گفت و راهحل داد.
خودم کمر و گردنم خیلی مشکل داشت، دخترم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت… و باورت میشه؟ همهش رو درست کردیم!
عزیزم وقتی شوهرت میخواد بیاد خونه حسابی تیپ بزن و لباس باز بپوش. بچسب بهش. از سرو کولش بالا برو. شوهرت خودش دست به کار میشه بچه را میفرسته پایین. به نظرم خودت به مادر شوهرت تذکر نده. شوهرت را بنداز جلو. یعنی این اقا نمیخواد از راه برسه خانمش تو خونه براش دلبری کنه
"برای اینکه مردم در خط نگهداشته شوند، آنها باید گرسنه، نیازمند، بیسواد، و خرافی نگهداشته شوند. اگر فرزند بقال باسواد شود، او نهتنها به سخنرانی من انتقاد خواهد کرد، بلکه واژههای بدیعی را نیز بکار میبرد که نه شما و نه من نمیتوانیم آن را بفهمیم … چه اتفاقی میافتد اگر کودک علوفهفروش باهوش و توانا باشد و کودک من، ...،تنبل و احمق باشد؟"
مادر شوهرت سریال کیمیا رو زیاد دیده روش تاثیر منفی گزاشته فیدبک منفی پس داده
کلا خیلی حق به جانبه ،،هرچی میگفتم من اگه میخواستم بچه نگهدارم خودم میارم ،،جالبه الان بهش میگن بچه رو مهتاب بزرگ کرد زورش میاد میگه اینکه بچه داری بلد نیست ،،تازشم روزی همسرم خبر بارداریمو بهشون داد عکس العملش این بود حالا که پیپی بچه برادرمو نشسته بچش دنیابیاد ازش میگیرمش😕😐
اسمم مهتاب تنهاست...ولی اشتباه وارد شد وویرایش نمیشه 🤣🤣عاشقتونم کم میام ولی میام😍😘
منم یکی از خواهرشوهرام همینطوریه ببین اومد ازم پرسید داداشم واست گل خریده تاحالا منم گفتم آره بعد یه هو جلو من شروع کرد به فحش دادن به شوهرم و گریه کردن و گذاشت بدون خداحافظی رفت اصلا خودمم مونده بودم چی شد رفته بود خونشونم یه داستانی واسم چیده بود که نگو اصلا من قبلا میگفتم آدم نباید به چشم خواهر شوهر مادرشوهر ببینه و مث خواهرت خودت ببینی این مشکلا به وجود نمیاد ولی فهمیدم همش الکیه این حس باید دو طرفه باشه
محو رخسار تو ابلیس شد و سجده نکرد مات و مبهوت فقط گفت عجب سیمایی....💚
گرفتم والا ب خدا اعصابم بهم ریختس،روز ب روز هم لاغر میشم
درکت میکنم من خودمم تقریبا یه سال اول ازدواج اینطوری بودم خداروشکر همسرم باهام هماهنگه دیگه نمیذاره هیشکی ازم سوءاستفاده کنه چاره ات فقط به دست شوهرته و بس
محو رخسار تو ابلیس شد و سجده نکرد مات و مبهوت فقط گفت عجب سیمایی....💚
منم یکی از خواهرشوهرام همینطوریه ببین اومد ازم پرسید داداشم واست گل خریده تاحالا منم گفتم آره بعد یه ...
دقیقا منم همین فکرو داشتم ولی الان همش پودر شده رفته هوا.الان چن روزه رفته ی شهر دیگه اعصابم آرومه.دیروز بر میگرده ب شوهرم میگه داداش شنیدم نمیتونی بخوابی من نیستم اصلا از حرفش هنگیدم یعنی چی. برگشته میگه داداش الان اینجا بودی بغلت میکردم ب شوهرم با خنده گفتم بغل تو فقط مال منههه عزیزدلم