2777
2789
عنوان

خواهر شوهرم هی خونمونه وقت و بی وقت

| مشاهده متن کامل بحث + 20416 بازدید | 496 پست
اصلا روم نمیشه دقیقا چی بگم بهش

عزیزم منم عین توعم میفهمم چی می‌کشی خواهر شوهرام هر هفته سه بار خونه مادر شوهرمن، بچه هاشونو میفرستن خونه ما انگار مهد کودکه چند روز هم میمونه بچشم خونه ما،موقع ناهار و شام هم نمیان ببرن بخدا منم اذیت میشم صبح تا ظهر سرکارم بعداز ظهر تا شبم باید اونا و تحمل کنم. ناراحتم میشم شوهرم میگه سیده گناه داره، نمی‌دونم چیکار کنم فقط دعا کن زود خونه دار بشیم بریم خونه خودمون




واسه سلامتی و طول عمر زیاد برای فرزندانم و عشقم  و خودم صلوات میفرستی همچنین واسه خونه دار شدنمون هم یه صلوات بفرست  ، انشالله حاجت روایی بشی🤲🏼

بچه‌ها، دیروز داشتم از تعجب شاخ درمیاوردم

جاریمو دیدم، انقدر لاغر و خوشگل شده بود که اصلا نشناختمش؟!

گفتش با اپلیکیشن زیره لاغر شده ، همه چی می‌خوره ولی به اندازه ای که بهش میگه

منم سریع نصب کردم، تازه تخفیف هم داشتن شما هم همین سریع نصب کنید.

با اجازه استارتر  کسی میدونه توی رژیم شیر و خرما که نوشته شبا سینه مرغ بخوریم  میشه بحای ...

من رژیم شیر و خرما نمی‌دونم چیه ، ولی سینه مرغ پروتئین بالا و چربی خیلی کمی داره ، پس میتونی احتمالا با فیله ماهی قزل الا و ماهی های کم چرب دیگه ( که سرخ یا سوخاری نشده باشن، بیشتر کبابی یا توی فر) و یا حتی با سفیده چهار تا تخم مرغ حدودا جایگزین بشه

اسی جون من همشو نخوندم.اما راهکار من اینه که یه مدت لختی تو خونه بگردی‌ اون بچه بره به مامانش اینا بگه اونام میگن زشتع و اینا .توهم میگی من تازه عروسم میخام تو خونم راحت باشم.

مطمئن باش  دو سه بار همونجوری بگردی تو خونخ و خواهر شوهرت پیش شوهرتم بگه .خودشوهرت دیگه نمیزاره بیاد خونتون.‌

دختر من ۴سالشه هر چی میبینه زود همه جا میگه شاید خواهر شوهر توهم اینجوری شد

شوهر من مُرده💛💛💛این بار اولی نبود،که توی قلب من میمرد ،اون با نگاهای عجیب کفر منو درمیاورد،هرز میپرید من کشتمش،در فکر کشتن کشتمش،من اون بد لعنتی رو در عشق و نفرت کشتمش،👈شوهرم تو قلب من مرده یعنی خودم کشتمش،امیدوارم خیلی زود واقعا بمیره👉من خیلی آرزو ها داشتم ارزوی داشتن یه زندگی آروم یه خانواده خوشبخت اینکه تو خونمون باهم پشت به پشت با مشکلات روبرو بشیم.آرزوی شنیدن جمله نگران نباش تا ته دنیا باهاتم‌😔آرزوی داشتن دوتا بچه یکی دختر یکی پسر که تو خونمون همیشع صدای خندشون باشه.وقتی شوهرم از سر کار میومد باخنده بریم استقبالش .صدای خوشیمون به آسمون برسه.اما نشد....شوهرم دلش بامن نبود...وقتی من با گریه تو بغلش میگفتم عاشقم باش...اونو تو بغلش میگرفت و میگف بدون تو میمیرم تو عشق منی😢😢😢...وقتی واسه آیندمون خیالپردازی میکردم اونم تو فکر این بود چجوری میتونه اونو دیوونه خودش بکنه ....حالا من موندم و آرزوهایی که شاید دیگه نشه بهشون رسید.منم یه زن جوون با آرزوی یه زندگی معمولی............
یاد خودم افتادم،وقتی برادرم ازدواج کرد ۷سالم بود.تنها راهش اینه بچه بیاری.تا حسودی کنه ودیگه. نیاد پ ...

وای من زاییدم دختر جاریم ۷سالش بود اونموقعه دیگه باورت میشه ۷صبح  میومد پنجشنبه جمعه ها  ظهر از مدرسه میومد 😑

اً
اره ایتم از فردا لخت میشه میگه مثل زن داداش

اره دیگه نیت اینه هی از تو بگه .

شوهر من مُرده💛💛💛این بار اولی نبود،که توی قلب من میمرد ،اون با نگاهای عجیب کفر منو درمیاورد،هرز میپرید من کشتمش،در فکر کشتن کشتمش،من اون بد لعنتی رو در عشق و نفرت کشتمش،👈شوهرم تو قلب من مرده یعنی خودم کشتمش،امیدوارم خیلی زود واقعا بمیره👉من خیلی آرزو ها داشتم ارزوی داشتن یه زندگی آروم یه خانواده خوشبخت اینکه تو خونمون باهم پشت به پشت با مشکلات روبرو بشیم.آرزوی شنیدن جمله نگران نباش تا ته دنیا باهاتم‌😔آرزوی داشتن دوتا بچه یکی دختر یکی پسر که تو خونمون همیشع صدای خندشون باشه.وقتی شوهرم از سر کار میومد باخنده بریم استقبالش .صدای خوشیمون به آسمون برسه.اما نشد....شوهرم دلش بامن نبود...وقتی من با گریه تو بغلش میگفتم عاشقم باش...اونو تو بغلش میگرفت و میگف بدون تو میمیرم تو عشق منی😢😢😢...وقتی واسه آیندمون خیالپردازی میکردم اونم تو فکر این بود چجوری میتونه اونو دیوونه خودش بکنه ....حالا من موندم و آرزوهایی که شاید دیگه نشه بهشون رسید.منم یه زن جوون با آرزوی یه زندگی معمولی............

بیشترین مشکل اینه که اون خواهرشوهرت هست وگرنه اونقدر حساس نمیشدی. اون بچه است و دشمنی و خواهر شوهر بازی هم در نمیاره.

خوب اون بیاد خونه ات تو هم کارهای خودتو بکن و کاری بهش نداشته باش

همه میگن که به خاطر دعای شما دوستان نی نی سایتی،حاجاتشون برآورده شده.دوستای خوب و همیشه مهربونم،میشه من هم مهمون دعا و صلوات تون کنید؟فدای نفس های گرمتون ♥️⁩⁦♥️⁩
اره ایتم از فردا لخت میشه میگه مثل زن داداش

اصلاااااااااا واست مهم نباشه چی میگه مادرشم نگران تربیتش بود ۲۴ ساعته ولش نمیکرد لباس باز تو خونه راحت بپوش اومدم در اتاقارو قفل کن و خودتم برو تو هال بخواب سعی کن یه جوری کانالای تی وی رو بهم بریزی که با صدای تی وی اذیتت نکنه 

یه روز خواهرشوهرت ببر بیرون یه اسباب بازی براش بخر برو خونه پیش مادرشوهرت سره صحبتو باهاش باز کن.بگو من فلانی رو خیلی دوست دارم ولی امروز ساعت خوابم اومد پشت در عصبی شدم رفتم براش کادو گرفتم میشه لطف کنید ساعتای خواب من یا وقتایی ک کار دارم ندارید بیاد بالا

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778

جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته

2791
2779
2792