داریم خونه میخریم
فردا قراره بریم دفترخونه برای سند
فروشنده هم یه آدم مسخره ی بی سواد و چوپونه که اصلا حرف حالیش نمیشه
یه مبلغی از پول که قراره پای انتقال سند به فروشنده بدیم وام مسکن هست و من الان چندروزه پدرم درومده بسکه به اینور اونور زنگ زدم و دویدم که وام تا فردا جور بشه و به انتقال سند برسه وفروشنده دبه نکنه،اما هنوز جور نشده و بعد از انتقال سند هنوز یک روز دیگه زمان نیاز داره تا وامو بدن
حالا فروشنده اصلا خبر نداره،منم از صبح مثل اسب دویدم،هی منت این و اونو کشیدم به هزارنفر زنگ زدم اما بازم تهش میگن روز بعد از انتقال سند وام حاضره
حالا از عصر شوهرم شده وکیل وصی عالم وآدم
که تو ریدی،تو نمیتونی یه کارو درست انجام بدی،یک دونه وامو میخواستی پیگیری کنی،اصلا براچی نمیدن،این دیگه چه مدلیه که میخان وام بدن،حالا این یارو اصلا نمیاد سند نمیزنه،اگه بگه فقط چک تضمینی میخوام چی؟اگه آبرومونو اونجا تو محضر ببره،مننننن همیشه اینکارارو میکردم تو خبردار نمیشدی،شب تا صبح فکروخیال میکردم تو نمیفهمیدی(صفر تا صد ماجرا در موردای قبلی من دخیل بودم و اصلللللا کوچکترین مشکل و موردی تو معامله های قبلی مون نداشتیم چون طرف حسابامون آدمای تحصیل کرده و فهمیده ای بودن)
اونقددددددد تو اعصابم زر زر زد که اشکم درومد،گفتم برو به جهنم حالا تو شدی وکیل وصی عالم و آدم اونقدری که تو سر من منت گذاشتی و غر زدی اون فروشنده نزده که آیا حالا فروشنده فردا دبه بکنه یا نکنه و اصلا خدا میدونه فردا چه اتفاقی بیفته تو از عصر داری اعصاب منو خرد میکنی و مخاطب تموم جملاتشم منم،انگار تقصیر منه که اونا وامو یک روز بعد انتقال سند آزاد میکنن
آخرشم با گریه زنگ زدم به همکارم و گفتم فلان تومن دو روزه بهم بده جای چکمو پر کنم
و بهش گفتم اصلا نمیخوام فردا حتی باهام بیای محضر،هرچی میخاد بشه به خودم مربوطه خودمم حلش میکنم دیگم یک کلمه با من حرف نزن