سه سال و نیم نامزد موندم تو این دوران که نداشتن گواهی و ماشین شوهرم ب دیدن چت با یه دختر تو ماهای اول نامزدیمون نداشتن استقلال و بی اختیاریش حتی روزای تعطیل کار میکنه ولی اختیار پولاش دست خودش نیس با چهارتا برادراش شریکه این کوچیکس الانم بعد اون همه سختی و تا مای،طلاق رفتن اومدم سرخونخ زندگی از،روز اول فکشو بددهنی و کتک کاری داریم
بخوام از ایرادای خودم بگم کمـمحلی کردنش ضعیفاشو نیبینم و دعوا را میندازم تحقیرش میکنم چرا گوههی نمیگیری بی مسئولیت و بی ارزه ای خیلی سعی کردم بگیره ولی نشد خیلی بیخیاله جاسی میبره منو و خیلللللی گیر میده اصلا ازادی ندارم هرروز ب فکر،طلاقم
از نکات مثبت همسرمم خونه داره شراکتی هرکی یه واحد هشتاد متری حدود هشتاد تومن طلا دارم رفیق باز نیس اصلا رفیق نداره و زیادی پامی این نیس که برم خونه مادرش یا کاری انجام بدم یا نه
منفیشم ک گیر دادناش بی مسئولیتش مسافرت و بیرون نبردناش و نداشتن گوههی و ماشین و نداشتن اختیار پولی که کار میکنن
بنظر شما چیکار کنم دوباره رجوع کنم به طلاق؟