تاپیک قبلم گفتم شوهرم با رفقاش رفتن مسافرت منم بخاطراینکه چندین بار تذکر دادم که رفیق بازی حدی داره و اونم هیچ اهمیتی نداد و بازم رفت پبش اونا جمع کردم اومدم خونه مامانم.تو این چندروزم بخاطربهانه گیری دخترم مجبورشدم باهاش صحبت کنم چندین بارم یادآوری کردم که ناراحتم به روی خودش نیاورد
باید با بعضی اخلاقاش کنار بیای دیگه ، درست شدنی نیستن یا با زبون خوش بگو من عین خودت بودم قهر میکردم ولی اصلا فایده نداشت با زبون چرم ونرم راحتتر قبول میکنن ایرادشونو