ما دوتاییمون مشنگ بودیم اون من هنوز ندیده بود.... ولی برام طلا خریده بود😁 منم توی قرار دومم طلاهامو دادم بهش گفتم بفروش وانت بخر میوه فروشی کن 🤣🤣 ماشین خرید زد ب نامم .... بااینکه کلی پول و طلا بهش داده بودم نمیدونم چ اصراری داشتم که ادرس ندم ....مثلا از خیابونمون رد میشد با بلندگو داد میزد میوه میوه ....اما من فقط میخندیدم 🤣🤣 یا مثلا ماشینو ف وخت پولو خواست پس بیاره گفتمش ادرس نمیدم خودم میام😁😁 یبا م میخواست بره خارج از کشور گفتمش باشه بیا فلان کوچه پشتت ب کوچه باشه نبینی از کدوم خونه میام 🤣🤣
ما بعد از پنج سال حدود دو هفتس بهم رسیدیم همش میگه فازت رو ادرس خونت چی بود د لامصب ادرستون تو کله مدارکت بود😂😂🤣
چه بامزه بودین هردو 😂
شاد باشید کنار هم
دوستیمون کوتاه بود اما ب شدت عالی.
همه قرارامون برام هدیه می‌آورد، گل می‌آورد. خیلییی خوب بود
چند سالت بود😑😑
بعد طلاهاتو فروخت کسی نگف کو طلات
چقدر پولدار بودی.مامانت نگفت طلاهات کو😐😂
خاطراتتون شبیه 30-20 سال پیش بود فکرکردم الان میگی مال خیلی قبله
خوشبخت باشی
با میوه فروشی رفت خارج کشور؟؟🤔🤔
مادوست نبودیم دوساعت حرف زدیم قبل خواستگاری....ولی درنظرخانواده ی شوهرم دوساعت زیادبوده،مثلن خیلی وقتا حرف زدنی میگن شمااونموقع دوست بودین😐حتی یبارخواهرشوهرم بهم گفت توبااحترام عروسی نکردی بهت احترام بزاریم....
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
52 ثانیه پیش
53 ثانیه پیش
53 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
