خیلی براتون عزیز باشه و زحمتتونو کشیده باشه و نتونید ناراحتیشو ببینید یا دلشو بشکنید، بعد ایشون بخواد کوچیکترین مسائل و کارهاتونم مدیریت کنه و بگه اینکارو بکن اونکارو نکن. این درسته اون غلطه. و اصلا هم سلیقه و علاقه ی شما براش مهم نباشه و طرز فکر خودش رو همیشه بخواد پیش ببره.
و نشه ازش خیلی چیزا رو قایم کرد.
چیکار میکنید ؟
دائما بهش اختیار میدین و تحمل میکنین و حرص میخورین که چرا برای چیزای کوچیک زندگیمم نمیتونم نظر خودمو داشته باشم.
یا جلوش وایمیسید ؟ چطوری ؟
توروخدا راهنمایی کنید من واقعا چندجانبه تحت فشارم.
خلاصه کردم چون خیلی طولانیه .