شوهرمن که اومد تو اتاق داشت گریه میکرد اخه زایمان من خیلی طول کشید( ۷ ساعت درد طبیعی کشیدم اخر هم رفتم سزارین) یه دسته گل خوشگل و بزرگ هم دستش بود اومد بوسم گرد و گفت پسرکمون خیلی خوشگله
من با خاله ام و دخترداییم رفتم بیمارستان دکترم ویزیتم کنه، سونو اورژانسی دادم گفت باید زایمان کنی مایع دور جنین کم بود بالا نیومده بود، شوهرم سرکار بود، من از ریکاوری دراومدم مامانمو شوهرم باهم رسیدن، شوهرم بچه رو ندیده اومد بالاسرم بوسم کرد دستمو گرفت، درد شدید داشتم قربون صدقم میرفت
از اتاق عمل اومدم چشمام نیمه باز بود برام دس تکون داد خوشحال بود خیلی استرس کشیده بود دیگه بقیشو یادم نمیاد اکثر بیمارستاناهم گل ممنوعه نمیتونس بیاره
در یک شب از شب های زیبا خدا تورا در دستانمان قراررداد و مارو لایق تو دانست از ان پس تو به زندگیمان رنگ ومعناو مفهوم دادی...پسرمون دارا عشق زندگیه مامانو باباش یه مردادیه جذاب
خواهرمنم ۹ ساعت درد کشید بعد سزارین شد😔 من و شوهرم وقتی آزمایشم مثبت شد قهر بودیم و با دعوا بهش گف ...
توان داشتی فردای زایمان😑
در یک شب از شب های زیبا خدا تورا در دستانمان قراررداد و مارو لایق تو دانست از ان پس تو به زندگیمان رنگ ومعناو مفهوم دادی...پسرمون دارا عشق زندگیه مامانو باباش یه مردادیه جذاب
شما برای چی طبیعی نتونستید؟؟ دکتر من انقدر بیشعور بود که ناف بچه دور گردنش پیچی شده بود میگفت هر طور شده باید طبیعی بیاری اخر شوهرم به گفته خودش رفته سر رئیس بیمارستان داد زده زن من داره درد می کشه و این افریته سزارین نمیکنه؟ اخر با بدبختی رفتم سزارین اونجا هم اون سوزن رو ۳ بار زدم دیگه کلا داغون شدم ۷ ابان زایمان کردم
همیشه از ذوقش تعریف میکنه پشت اتاق زایمان که منو با ویلچر بردن و لباس بیمارستان تنم بود میگفت خوشحال شدم سالمین وقتی هم بچمون و برده بودن پیشش بعدش رفته بود از خوشحالی سه تا جعبه بزرگ شیرینی یک جعبه بزرگ رولت گرفته بودپاسه پرستارا خواهر شوهرم میگفت کل بخش و هر کیو میدید شیرینی میدااد ،😅😅😅🥰😍
خدایا شکرت که هوامونو داری😍هوای همه دوستای نی نی سایتی هم داشته باش ،🙏الهی و ربی من لی غیرک ❤️پس خودت همراه زندگیمون باش و عزیزانم و در پناه خودت حفظ کن 🙏🥰😍دخترم و پسرم قد یک دنیا دوستتون دارم ❤️خدایا شکرت به هزار و یک دلیل 🙏🙏🙏