من سه تا جاری دارم من اول از همه عروس خانواده همسرم شدم و چون شوهرم عاشقم بود و انتخاب مادرشوهرم نبودم خداییش تو بحث خرید و جشن و... خیلییییییی بین من و جاریام فرق گزاشتم یعنی مثلا با جاریای بعد از خودم یه سال و دوسال فاصله ورودمون به خانواده ها بود زمان ازدواج من طلا گرونتر بود (یادش بخیر 120 تومن بود)ولی کل خرید من با پول آتلیه و آرایش و لباس عروس شد 20 تومن(هیچ خریدی بجز حلقه و سرویس آینه نداشتم حتی نصف پول آرایشگاهمم خودم دادم چون کل بودجه برای خریدمون گفتن همین 20 تومن )اونموقع برا جاریام 70 تومن خرید کردن و...
بماند که وقتی ناراحت شدم چقد زندگیمو به کام خودم و شوهرم تلخ کردم آخرش بمن گفتن حسود
حالا امسال جاری کوچیکم وارد خانواده شد خوب هزینه ها الان خیلی بالاست و وقتی جاریام دیدن پول خرید اون یکی بیشتر شده کلی حرف زدن اما من یه راهکار بهتر پیدا کردم
مثلا جاری کوچیکم میگفت این سرویس قشنگه میگفتم آره خودمم چندتا سرویس قشنگ پیدا میکردم بهش نشون میدادم گفت فرمالیته میخوام برم کنار دریا گفتم خوب برو و...
و خلاصه تو شادیاش شریک شدم به جای حسوی کردن
حتی بهش پول قرض دادم!
کلی هم بیشتر بهم خوش گذشت
بچه ها گور بابای مال دنیا
مادر پدرا بین بچه هاشون فرق میزارن عروسا که دیگه جای خود دارن
خانواده شوهر آدم به آدم بدهکار نیستن پول خودشونه هرچی دادن دستشون درد نکنه ندادن هم دلشون نخواسته
اینجوری نگاه کنیم خیلی راحتتره
منم خیلی چیزا برای عروسیم دلم میخواسته نشده که نشده حالا چون مثلا یه حسرتی به دل منه به دل یکی دیگه هم باشه؟ منطقی نیست اصلا
کاش این دید رو اولای ازدواجم داشتم 
گفتم بنویسم شاید به درد شما یخوره