بگو دیگ برام مهم نیس این موضوع هرکاری میخوای بکن و مثلا بگو بچه ها بیدار شدن باید قط کنم و خدافظی کن
اشتباه کردی روک گفتی باید غیر مستقیم عمل میکردی تا ببینه درک کنه حال تورو مثلم توهم مثل خودش گرم میگرفتی بعد که بهش برمیخوره بهش بگی تو کنار بذار منم کنار بذارم برای منم پیش امده حداقل جلوی من مراعات میکنه
بببن بهش بگو من دلم میخواد شوهرم فقط مال من باشه با من فقط بگو و بخند کنه بگو تو همیشه منو ناراحت میکنی دلت نمبخواد یکم منم خوشحال بشم که شوهرم به فکرمه
دلسوزانه بهش بگو
توام گرم بگیر پیامم نده وقتی توام با بقیه بگی بخندی اگه ببینه اونم حس تورو درک میکنه توام بگو منظوری نداشتم
اره خودمم فکر میکنم این راه نتیجه میده اما نمیدونم چرا یه چیزی مانعم میشه اینکه از خودم بدم میاد و یا شخصیتم این اجازه رو اصلا نمیده...
من با پسرخاله هام و پسرعمو هام یه سلام و احوال پرسی ساده و رسمی میکنم اونوقت اون با دختر عمو و دختر خاله های من بگو و بخند
حالا خودش مطمعنم تحمل اینو نداره که بخوام با آقایون فامیلای خودم گرم بگیرم چ برسه ب فامیلای خودش این بیشتر عذابم میده چطور واس خودش خوبه و بی منظور واس من...
با اینکه سختمه اما شاید همون مقابله ب مثل کنم ببینه و درکم کنه اگه خودش تونست بیخیال باشه منم بیخیال میشم...
اینم بگم دلیل اصلی انتخاب شوهرم همین سرسنگین بودنم هست نمیدونم مقابله به مثل کار درستی هست یانه؟
این همون ربط داره به درون گرایی و برون گرایی ...و کاراهای اون برا شما ناراحت کننده هست ولی بدونین کاراش از عمد نیس چون شخصیت اجتماعی داره از این بابت نگران نشین ...ولی خوب چون شما اینجور شخصیتی مثل همسرتون ندارین یکم باید مراعات کنن ...
ممنون گلم بخدا دوس ندارم اذیتش کنم اما رفتارش باعث میشه این اتفاق پیش بیاد الان زنگ زده بود میگه لیاقت من اینه ک باهام سرسنگین حرف بزنی خودشم میدونه از چی ناراحتم... نمیدونم چکار کنم نه میتونم کنار بیام نه اینکه اون فکر نکنه میخوام یه حصار دورش بکشم زندونیش کنم اصلا اینطوری نیستم در حالت عادی یا حرف در مورد مسئله مهم و جدی باشه اصلا مشکلی ندارم اما گرم گرفتن و خودمونی شدن و بگو بخند اذیتم میکنه...
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
9 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
