بچه ها شوهرم (عقد کرده ایم۲ ساله قبلشم ۲ سال باهم بودیم)
عاشقش بودم ینی زبون زد بودم واسش رگ میدادم به سختی به هم رسیدیم هنوزم دوسش دارم بدون اون نمیتونم زندگی کنم اصلااااا ولی مثل قبلا ن قبلا روانیش بودم ولی انقدر که اذیتم کرده انقد ی اخلاقای بدی داره الان هم دوسش دارم هم ازش متنفرم چرا اینطوری شد خسته ام از این زندگی بچه ها احساس میکنم فقط مرگ حالمو خوب میکنه
مث من
منم همینطور شدم چون الان عوض شده
چرا خب؟
بنظرتون عشق کافی نیس فقط؟؟
کاش منم بهش میرسیدم و الان متنفر میشدم🥺
شوهر ها همینطور هستن بودن شون یه جور عذابه نبودن شون یه جور
حق داری چون اختلاف و ناراحتی به احساس آدم لطمه میزنه
بنظرم سعی کن روی مشکلاتی که دارین کار کنین تا مشکلات کم شه. اونجوری عشقت ترمیم میشه
باهم حرف بزنین راجب احساسی که داری
دقیقا مث منی. وقتی نیست دلتنگش میشم وقتی هم هست نمیتونم تحملش کنم.
