2777
2789
عنوان

بچه هامون روانیمون کردن 😖😖😖

| مشاهده متن کامل بحث + 1195 بازدید | 67 پست

من سه تا دارم یک پسر سه ساله به پنج ساله 

دخترمم کلاس سوم همش درگیر درس و مشقم باید بالا سرش باشم شوهرم غر غرو تشریف داره هر روز هم مادرشو با خودش میاره خونه منم همش باید نهارم درست حسابی و خونه ام تمیز باشه دوست دارم سرم بکوبم دیوار وضعم از شما بدتره  

لعنت به کرونا هیچ جا باز نیست اینارو ببرم  گوشی بدیم بهشون ساکت میشن ولی نمیخوایم اینکارو بکنی ...

حالا شانس آوردی مدرسه ای نداری😫😫وگرنه دردسر کلاسهای آنلاین وجانشین معلم شدن هم بهش اضافه میشد

بچه‌ها، دیروز داشتم از تعجب شاخ درمیاوردم

جاریمو دیدم، انقدر لاغر و خوشگل شده بود که اصلا نشناختمش؟!

گفتش با اپلیکیشن زیره لاغر شده ، همه چی می‌خوره ولی به اندازه ای که بهش میگه

منم سریع نصب کردم، تازه تخفیف هم داشتن شما هم همین سریع نصب کنید.

آخ آخ حرف دل منو زدی ولی اینو اضافه کن یکیشون کلاس اولیه واصلا دل به درس نمی ده

مال من کلاس سومه سر درس یه چشم اشکه یه چشم خون اصلا نمی‌خونه 

هر کس تفکرش با تو متفاوت است، دشمنت نیست. انسان دیگری است با دیدگاه دیگر، فقط همین.   یه خانم با نام کاربری من برای خودش اینجا اکانت درست کرده جهت اطلاع بگم اون من نیستم و هیچ ارتباطی با من نداره فقط از نام کاربری من استفاده کرده که من از این کارش واقعا ناراحت هستم  
وااای نه ضعف میاره وقند بچه میوفته نوه خاله مامانم ۴ ماهه بود دیفن هیدرامینش دادن مرد

خب 4 ماهه خیلی کوچولو بوده  

هر جا چراغی روشنه از ترس تنها بودنه.....ای ترس تنهایی من ،اینجا چراغی روشنه🥂
وای نگو من همش میگم کاش ده سال رد کنن بهتر شن نگو که بدتر خواهند شد    

بدتر از بد تر خواهند شد ،فقط هیکل شون بزرگ می شه  جنگ و دعواهاشون هنوز پا بر جاست😭😭

اللهم صل علی محمد وال محمد وعجل فرجهم 
مال من کلاس سومه سر درس یه چشم اشکه یه چشم خون اصلا نمی‌خونه 

برا منم یکیشون کلاس سومی همش نخود به دست داریم ضرب تمرین می کنیم بعد اون دوتای دیگ داغون می کنن رو زمین همش دارم نخود جمع میکنم اصلا اوضاعی بازار شام 

یا خدا چقدر پروژه  هرروز همینه؟ اینا همینطوری کل خونه رو داغون میکنن خاک بدم بهشون که دیگه هی ...

اره دیگه چاره ای نیست. مثلا دیروز دیدم دیگه از بس تلویزیون کثیفه هیچی دیده نمیشه میز تلویزیون رو با سیف تمیز کردم خخخخخ تازه رو تلویزیون هم اب ریختن روش خط یک افتاده. یک بار توی حموم دستمال کاغذی ریختن روی راه اب و راه اب گرفت اینا از حموم اومدن بیرون فکر کردم مثل همیشه اب رو بستن تازه قالیهامو داده بودم شسته بودم یهو داشتم با مامانم با تلفن حرف میزدم که دیدم ریز مبل پر ابه و چشمتون روز بد نبینه سه تا اتاق تا مچ پا اب و راهرو پر اب و داشت میومد تو اتاق فقط شانس اوردم وسایل برقی روی زمین نبود و به برق نبود ذوباره همه چیو دادیم شستیم خخخخخ

اگر میشه برای شادی روح پدرم یک صلوات بفرستید  
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز