تا حالا کتک خوردم. ولی بهش حق ندادم چون اونقدر کارم اشتباه نبوده که حقم باشه. ولی تا حالا به مامانم نگفتم
اولین بار که کتک خوردم چند ماهی بود پسرم مریض بود دايم گریه میکرد چند جاهم دکتر بردیم هنوز تشخیص نداده بودن. بعد مادر شوهر و پدر شوهرم خونمون بودن. بعد اذان صبح که بچه بیدار بود و گریه میکرد گفت تو بی عرضه ای و بلد نیستی مادری کنی البته اون موقع هم من سنی نداشتم و 17 سالم بود. گفت تو نمیفهمی درد بچه چیه و بقیه میفهمن
خلاصه دیدم عصبانیه پاشدم رفتم تو پذیرایی پیش مادر شوهرم بچه هم بغلم داشتم دارو گیاهی میدادم. به یکبار اومد تحال و یه مشت محکم زد تو سرم. میخواست بچه رو هم بطنه که مانع شدم. به خاطر مادر شوهرم گریه نکردم اونجا و بچه که یکم آرومتر شده بود رو بردم تو اتاق گزاشتم رو پام. بعد شوهرم عصبانی بود هنوز گفت ایشاالله من بمیرم و از دستت راحت بشم
( قبلش هم گاهی میگفت که منم میگفتم نه خدا نکنه و...)
ولی اینبار که گفت منم گفتم آره بمیری که از دستت راحت بشم. البته تو دلم گفتم خدایا دروغ میگم. دیگه خیلی ناراحت شد و فهمید چه غلطی کرده و اومد منت کشی
توهین ممنوع چون که عاشقشم