سلام واقعا دارم میترکم
میخام بزنم زیر گریه
یه خاهر داره شوهرم ک ب خاطر اینکه پسرعمشو دوست دارع میخاد طلاق بگیره با پسرع باهم دوستن خونه مادرشوهرم اینام پاشو نمیزاره و ب هیچ کدوم از ماها محل نمیده منم ی شوهر دارم که خیلی ادعاش میشه که زن نباید چیزی از مردش پنهان کنه و.... نباید زنو شوهر ب هم دروغ بگن و این حرفا
دیشب خاهره پی ام داده ب شوهرم ک پاشو بیا بریم ی جایی تا شوهرم خابه نمیخام بفهمه! گوشی شوهرم دست من بود گفتم کجا مبخای بری؟گف بیا بریم تا بگم زود یکی مزاحمم شده نمیخام با شوهرم برم میخام با ط برم منم نشونه شوهرم دادم رفت پیش خاهرش ۱ساعت خبری از شوهرم نشد وقتی اومد گفتم کجا رفتین با خاهرت گف رفتیم پارچه فروشی! من فهمیدم داره دروغ میگه
ولی ب روش نیاردم بعد امشب....