2777
2789
عنوان

چقد از خیلی کارا پشیمونم با شوهرم

568 بازدید | 30 پست

ی ماه دیگه یساله ازدواج کردم باکسی ک از صفرشروع کرده بودو خونواده ای نداشت پشتش ک من نمیدونسم خونوادش اینقدر بیتفاوتن فقط نسبت بشوهرمن با کمک خودم از خرجی ک نکردمو بسختی گزروندم باکمک مامانم بهش کمک کردخونه خرید حتی زمان عقدم یاسرکاربود خوردخوراکش پیش ما خونوادش هیچ خبری ازش نداشتن جز توقع ک بهشون کمک مالی کنه باوجودی ک میدونسن چیزی دسش نیس وام ازدواجمو بهش دادم همه وسایلای خونه رو ک مامانم بی سرپرست بود قسطی واسم خریدم چ بزرگ چ کوچیک همه چیی....این مدت هم همه مخارجمونو مامانم میداد تاحالا ک خاسیم ماشین بخریم هیچی توخونمون نبود بقیش پایین مینویسم

خدایا مرسی بابت فندق تودلیم میشه ی صلوات بفرسی سالم بچموبغل بگیرم    

بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

یکم پول کم داشتیم باز بحص خونوادش اومد وسط ک میخاد ی چیزی ب باباش کمک کنه منم گفتم ازهیچیم خبر نداره هرچی هس واسه اون پسراشونه ولی تو چی من هیچی تو خونم نیس واجبب بری ب اونا ک هم دخترش سرکاره هم زنش میره سرکار بدی و میگه ک اره مگه پدرمادرم نیس میدونم اونا منو نمیخان ولی اونا مامان بابای منن من ک باید بخامشون حالا من خیلی ناراحتم چرا هیچی توفکر من نیس هرچی میشه 

خدایا مرسی بابت فندق تودلیم میشه ی صلوات بفرسی سالم بچموبغل بگیرم    

میگه خاهرم برادرم رفته با برادراش شریکی کار میکنه درامد دست داداششه بهترین زندگیو میکنه ولی منه بدبخت باید بابدبختی بگرونم میگم داداشت حق مارو میخوره میگه میدونم ک میخوره ولی چیکا کنم کاری ازدستم برنمیاد جدامم نمیکنه چون میخان نوکریشونو کنم منم اومدم قهر الان امشب اومده اینکی ک هیچی را بش نمیدادن بش نون بدن هم بخوره حالا رفته پیششون شام بخوره اومد حرفربزنیم خونوادش پرش کرده بودن من زنگ بهشون زده بودم بحصم شد باشوهرم ب اوناهم گفتم

خدایا مرسی بابت فندق تودلیم میشه ی صلوات بفرسی سالم بچموبغل بگیرم    

حالا اومده زبونش سه متره میگه من هرچی بودم خودم بودم خودم اومدم بالا بکسی هم ربطی نداره منم بهش گفتم من قبلا مرد برات اگ باهات زندگی کنم یکی دیگه میشم برات فقط ازاین میسوزم مامانم ک اینقدر پاش بودو پشتش بود و چجوری دس اخر بهش بی احترامی کرد دلم خیلی شکست حس میکنم باهاش زندگی هم کنم اون ادم سابق نمیشه دیگه برام

خدایا مرسی بابت فندق تودلیم میشه ی صلوات بفرسی سالم بچموبغل بگیرم    
عزیزم هنوز مشکل داری ؟ما بعد عروسی دیگ به هم رسیدیم آرامش گرفتیم منن پول برام مهم نبود هنوز م باخانو ...

اره مشکل من  خونوادش منی ک پاش میسوزم تو زندگی ی زره براش ارزشی ندارم الویتش خانوادشه اینقدر بهش بی محلی میکنن توروم بهش حرف میزنن ک گاهی خودش دلش میگیره ولی باوجودایناخیلی میخادشون ک من دربرارشون هیچم

خدایا مرسی بابت فندق تودلیم میشه ی صلوات بفرسی سالم بچموبغل بگیرم    
بخاطر همین موضوع ازش جداشدی

بله خونه مال من بود ماشین مال من بود پولم مال من بود اخرشم گفت تو کاری نکردی برای من، منم همه امکاناتی رو که بهش داده بودم ازش گرفتم و با یه چمدون از خونم انداختمش بیرون و مهریمو بخشیدمو طلاق گرفتم، البته الان دوباره با یه آدم خوب ازدواج کردم

بله خونه مال من بود ماشین مال من بود پولم مال من بود اخرشم گفت تو کاری نکردی برای من، منم همه امکانا ...

افرین خوشحال شدم برات گلم منکه تااخرعمر بایدبپاش بسوزم

خدایا مرسی بابت فندق تودلیم میشه ی صلوات بفرسی سالم بچموبغل بگیرم    
افرین خوشحال شدم برات گلم منکه تااخرعمر بایدبپاش بسوزم

ولی برام درس شد برای این همسرم هیچ کاری نکردم، خونمو دادم اجاره اجارشو برای خودم جمع میکنم و تو خونه ای شوهرم رهن کرده نشستیم و هیچ پولی بهش نمیدم

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792