من رفتم قایم شدم ی جا تا اخر مجلس همه جا دنبالم گشتن تا تو اتاق تاریک و گرم پیدام کردن😁
😂😂😂😂ومن این وسط دارم درس میگیرم که اگه کسی خاستگاری حضوری اومد از تجربه این دوستان استفاده کنم و از این سوتی های عظیم ندم
خودم سوتی ندادم اما ی عروسی رفتیم ی خانم داشت با تمام وجوددد می‌پرید هوا خیلییی جوگیر بود یهو خیلی وحشتناک کوبیده شد زمین😖
سالن لرزید🤐
تا چند دقیقه پخش بود تکون نمیخورد😥
بیچاره قشنگ یادمه هیچکی دیگه اونو ندید😁
یدونه لایکم کنین خانوما
خواستگارم گفت چه تفریحی داری گفتم فوتبال میبینم گفت مالک باشگاه منچستریونایتد کیه گفتم من چه بدونم گفت پس چرا الکی میگی فوتبال میبینم😐😐😐
من موهامو بافته بودم کشمو پیدا نکردم با نخ بستم... نمیدونستم از پشت زده بیرون... بعد خاستگاری فهمیدم نخ سفید تا روی کمرم اومده بوده😑
رفته بودیم عروسی دوست داداشم
داشتن از پله ها میومدن پایین که پای عروس لیز خورد بیچاره ده تا پله اومد پایین😵
چقدددد خندیدم خدا خیرتون بده🤣
وای یا ی بار مادر شوهرم و نوه دخترش ک ی پسر چهار ساله بود اصرار کرد بریم زن دایی رو ببینیم مادر شوهرم آوردش پسره شیطونی کرد آجی ام میزد پشت کلش رفت ب مادر شوهرم جلو مامانم گفت خاک بر سرت با این عروس منو زد ، مادر شوهرم کلی خجالت کشید من هرچی میگفتم من نبودم میگفت دروغگو
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
45 ثانیه پیش
45 ثانیه پیش
47 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
