استرس دارم
رفتیم بیرون گوشت بخریم. هوا بارونی بود. دور میدون یهو یه پیرزن ظاهر شد و...
امبولانس زنگ زد شوهرم.
تو اون هوای سرد یه ربع ساعت طول کشید تا امبولانس بیاد.
بالای قسمت مچ پاش پاره شده بود با دست زیرشو نگه داشتم تا تکون نخوره. دستم بی حس شد
امبولانس اومد شوهرم ما رو رسوند خونه خودش رفت بیمارستان...
حالا چی میشه