همین طور بود
قهر که کرد راحت شدم از حرفاش
نمیاد خودم میرم خونه بابام
همسر من رفت و آمد داره با خانواده ام ولی گاهی حس میکنم کوتاهی میکنه ولی بی احترامی ندیدم.
ولی دو روزه قهریم و امروز نزاشت برم خونه مامانم اینا. لج کرد باهام.
شوهرمنم از خانواده من خوشش نمیاد منم تنها میرم
من با مادرشوهرم فامیلم پدرشوهرم نسبت به خانواده ی مادرشوهرم بدبینه شوهرمم دقیقا همونجوری باراومده واقعا خیلی سخته ما با هم دوست بودیم خودمون همو خواستیم اصلا فک نمیکردم اینجوری باشن
ولی خیلی بده اینجوری🤦♀️😥
وای آدم اصلا نمیدونه باید اون موقعی که شوهرش پشت سر خانوادش چرت پرت میگه چی کنه من جواب پس میدم نمیتونم جلوی زبونمو نگه دارم شوهرمم بدتر میکنه روز به روزم بدتر میشه دیگه خسته شدم یدونه بچه دارم وگرن اصلا به این زندگی ادامه نمیدادم
بچه ا بیاین چاره بجویم
نه ماله من خودمواذیت نمیکنه خیلی حرفمیزنه اعصابم خورد میشع بعددعوا میشه تازه میگه نرو خونشونم اونام نیان یعنی دیگه خسته شدممنم همین دیشب هم بحث کردیم من تاپیک زدم همش میگه من بعدم میادازخونوادت وقتی دعواهم میکنیم فوش میده بهاونا وقعا راه چاره چیه؟؟؟مراعات حال بچه نمیکنه یک بچه یکساله ویک بچه شیرده دارم اصلا حالم و درکنمیکنه
ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیستجدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
