اولش بگم چرا با بیهوشی رفتم:
۱- چون تجربه بعضی از دوستان رو خونده بودم و واقعا از دردش میترسیدم.
۲- پریودهای دردناکی دارم و بعد پاپ اسمیر و سونوی واژینال تا چند روز خونریزی دارم (به محض برخورد وسایلشون با دهانه رحم دچار درد و خونریزی میشم که خود دکترا هم تعجب میکنن که چجوری اینهمه خون میاد با یه برخورد کوچیک!)
حالا بریم سراغ ماجرای عکس رنگی:
من روز دوم پریود زنگ زدم برای روز نهم سیکلم بهم وقت دادن. گفتن از سه روز قبل آنتی بیوتیک مصرف کنم و تا اون روز نزدیکی نداشته باشیم. و از ساعت ۱۲شب قبل عکس ناشتا باشم. آزمایش CBC, CRP انجام بدم نتیجه ش رو ببرم.
روز عکس حدودای ساعت ۸ اونجا بودیم. طبقه منفی۳ کارای پذیرش رو انجام دادم دوباره رفتیم همکف منتظر موندیم که بهم زنگ زدن که با نوار بهداشتی و آبمیوه برم پایین برای عکس. اولش یه عکس با لباس از شکم انداختن بعد بهم گان دادن پوشیدم و از اتاق عکس اومدم بیرون توی اتاق انتظار. تا اون موقع سه نفر بودیم که با بیهوشی میخواستیم انجام بدیم که هی به تعدادمون اضافه میشد. چند دقیقه که نشستیم فکر میکنم متخصص بیهوشی بود اومد و آنژیوکت وصل کرد برامون، دوباره همونجا منتظر موندیم. منم که استرس همه وجودمو گرفته بود یهو از حال رفتم که بردنم روی یه تخت دراز کشیدم تا یخرده بهتر شدم و باز برگشتم توی همون اتاق انتظار و منتظر موندیم تا یکی یکی صدامون کردن. این وسطها هم یه سِری بدون بیهوشی میرفتن و سریع کارشون انجام میشد البته بعضیا هم از درد داد میزدن ولی در حد چند ثانیه و بعضیا هم خیلی راحت بود براشون. نوبت من که شد رفتم تو، روی همون تختی که مخصوص عکس هست دراز کشیدم گفت اول باید معاینه کنم که عفونت نداشته باشی که خیلی آزار دهنده نبود همون زمان هم داشتن سرم وصل میکردن و داروی بیهوشی رو هم تزریق میکردن، بهم گفت چند تا نفس عمیق بکش ولی مشکلی که بود من فقط گیج بودم و درد رو حس میکردم و داد میزدم نمیدونم چرا اینجوری شده بود و بیهوش نبودم. حتی اونایی که بیرون بودن صدامو شنیده بودن. بعدا که حالم اومد سر جاش، پرسیدم از دکتره که چرا من بیهوش نشدم گفت شدی ولی زود به هوش اومدی!!! ولی هم دردسر بیهوشی رو کشیدم هم درد عکس رو!!! بقیه که با بیهوشی بودن تازه میگفتن چرا ما رو بیدار کردین🙄 یعنی زمان عکس رو کامل بیهوش بودن. خلاصه بعدش که تموم شد منو بردن توی یه اتاق دیگه که ریکاوری بود و آبمیوه رو دادن خوردم و بعد گفت باید بری دسشویی که با همون سرم رفتم دسشویی البته جای آویزون کردن سرم رو داشت پرستاره هم گفت در رو قفل نکن چون هنوز گیج بودم، خودشم پشت در بود. بعد دوباره رفتم توی اتاق عکس و یه عکس دیگه از روی شکم انداخت و تمام.
راستی از درد و خونریزی بعدش هم بگم، اونجا خیلی خونریزی داشتم و کمی درد البته بعضیا میگفتن لکه هم نداریم منم پرسیدم از دکتره گفت مشکلی نیست. البته شدتش همون موقع بود و تا عصر تقریبا تبدیل به لکه بینی شد که هنوز هم لکه بینی ادامه داره که میگن تا هفت روز طبیعیه. دل درد و کمر درد هم تا عصر بود که خفیف بود و خداروشکر نیازی به مسکن نبود.