وای چقدر خوب بود.
فقط اون بوی خوش ساندویچ کالباس...
مامانم از شب همه چیو قشنگ و مرتب میشست و بسته بندی میکرد..
بابا خدا بیامرزم صبح زود میرفت نون ساندویچ ازین بسته ده تایی ها میخرید.
مامانم برام ساندویچ میگرفت. خدایا بووی ساندویچ رو حس میکنم...
یواشکی میرفتم به خواهرامم میدادم. بقیه رو میزاشتم توو کیفم.
آخه اونقدر وضعمون خوب نبود که اون روز همه بتونن بخورن...
خدایا کاش الان همون موقع میشد...
این زندگی رو درست میساختم.
الان سی سالمه حدودا....