تجربه یک مادر باردار کرونایی و بستری

اول از همه اینکه من واقعا نمیدونم از کجا و چه جوری گرفتم 

شوهر من طی سال گذشته دوبار کرونا گرفت در حدی ک بستری شد که من مرتب پیشش بودم بدون ماسک و رعایت خاصی و مبتلا نشدم ک هیچ ، حتی ناقل هم نبود یعنی اصلا ویروس وارد بدن من نشد ... البته خب حامله نبودم و طبیعی بود ک سیستم ایمنی بدنم قوی بود اون موقع ها 

من بعد یکسال تلاش و یه سقط بالاخره باردار شدم ، بگذریم که تا هفته هفتم نه تنها جنین نداشتم بلکه زرده هم نداشتم یعنی به احتمال نود و نه درصد بارداریم پوچ بود و باید خودمو برای سقط اماده میکردم ، تو اخرین سونو یهویی جنین و قلبش و... دیده شد و به خیر گذشت اما دقییییقا از فرداش من علائم کرونا اومد سراغم....

اول فکر کردم سرما خوردگیه چون روز سونو خیلی برف میومد گفتم شاید سرما خوردم ، اما تبم هرساعت بالاتر میرفت جوری که داشتم میسوختم ، خلاصه بازم نمیخواستم باور کنم که کروناس ، رفتم دکتر که سرم بزنم یکم بهتر شم

ناگفته نمونه که تهوع بارداریمم شروع شده بود و مرتب در حال استفراغ بودم 

آقا خلاصه به هوای سرما خوردگی رفتم بیمارستان ، اونجا چون باردار بودم سریع ازم ازمایش خون گرفتن و تا اومدن جوابش بهم سرم زدن

دوساعت بعد اومدن گفتن شما مادر پر خطری 

گفتم یعنی چی؟

گفتن یعنی مرحله اول تست کرونات مثبته و حالا حالا ها تشریف داری

منم فوق ترسووووو و بد رگ ، همونجا تو اورژانس دوبار انژوکتمو ب خاطر پارگی رگ عوض کردن 

اونجا بازم هنوز به اوج فاجعه پی نبرده بودم چون هنوز علائمم کامل بروز نکرده بود و فقط تب و خستگی داشتم 

گفتم خب اشکال نداره فوقش دو سه روز میمونم و میرم خونه دیگه

چون خیلی حالم بد نبود فکر میکردم همش همینه حتی اومدم همینجاتاپیک زدم خیلی ریلکس و...

خلاصه منو بردن تو بخش و بستری کردن و سرم زدنا شروع شد

بچه ها یه عالمههههه سرم بود واقعا ، یعنی قشنگ هر بار ده تا سرم بالای سرم اویزون بود یکی یکی میزدم همه رو 

یه پام رو تخت بود یه پام تو دستشویی

خلاصهههه فرداش اومدن گفتن باید تست pcr بدی !!!!

خداااا نصیب دشمن ادمم نکنه هنوز ک هنوزه جاش درد میکنه 

یه چیزی حالت گوش پاک کن خیلی بلند کردن تو گلوم ک خب باعث تهوع شد ولیییییییی اون یکی ک از سوراخ بینی دادن داخل ...... از درد اون نگم واقعا

قشنگ تا مغزم دادش بالا 

گوله گوله اشک میریختم و گریه میکردم 

خلاصه هرجا دیدید گفتن نه همش پنج ثانیس و درد نداره خیلی غلط کردن من ک مرگو دیدم انگار 

بعد گفتن اگر جواب pcr منفی بشه میتونی بری خونه جوابش عصر میاد ، منم ک چون حالم خوب بود کلی امیدوار و بیخیال برای خودم ناهار خوردمو خوابیدم 

عصر بیدار شدم یهو دیدم کلی پرستار بالباسای عجیب غریب ریختن تو اتاقم ، با خودم گفتم کارت تمومه ، تستت مثبت شد

و خب درستم فکر میکردم

از اونجا من شدم مادر پر خطر ، کیس جذاب بخش😂

یعنی دیگه کل بخش حرف من بود 

چون هم هفتم پایین بود و مبتلا بودم هم سنم کم بود 

اتاقم شده بود شبیه اثار باستانی هی یکی میومد یه نگاهی بهم میکرد میرفت 

منم واقعا ترسیدم دیگه ، گفتم تموم شد جنینمو ک از دست میدم هیچی خودمم سر سالم به گور نمیبرم

کلی روحیمو باختم و یه عالمه گریه کردم

خسته شدم ، دارم برای خودم میگم انگار😐اوکی نمینویسم بقیشو

مثبت شدن پی سی آر همانا و شروع شدن علائم همااااان 

اولش تبم رفت رو سی هفت و لرز گرفتم 

کم کم جای پایین اومدن تبم هر ساعت بالاتر میرفت

سرفه های وحشتناکمم شروع شده بود 

بدن درد و درد مفصل و ... هم ک سرجاش

از اونا همه بدتررررررر این بود ک من چون خیلی رگام نازک و مخفیه مرتب رگم پاره میشد و بی اغراق یه روز درمیون دوباره از اول پروسه رگ گیری و انژوکت و ... شروع میشد ک برای من خیلی دردناک بود 

حالا اون وسط ، تهوع و استفراغ بارداریمم با کرونا قاطی شده بود 

یعنی منو یه زن حامله با ویار شدید تصور کنید که مرتب داره میاره بالا و نه دمیترون نه b6 نه هیچی روش جواب نمیده از اونورم هر دوتا دستش از رو تا بازو کبود و پاره پاره ، و همه اینا رو به تب و لرز شدید اضافه کنید 

قشنگ پک کامل بودم

تنها شانسی ک اوردم این بود که بویایی و چشاییم از دست نرفت 

حالا از اونورم به خاطر انتی بیوتیکا یبوست شدیدم گرفته بودم وپنج روز تمام شکمم کار نکرد