2777
2789
عنوان

ناهار وشام با خانواده شوهرم مشترک بود جدا کردم

| مشاهده متن کامل بحث + 36545 بازدید | 370 پست
مادر شوهرم عممه دوست ندارم کسی تو کارش دخالت کنه  تمیز کاریم با خواهر شوهرم بود من فقط یه خط د ...

خوشبحالت 

من خودم دست تنها همه کارا به عهده ی من بود تمیزکاری خونه ی اونا رو میکردم دیگه نا واسه مرتب کردن خونه ی خودم نمیموند.تا حتی بعد جدا کردنم کاراشو میکردم کمکش دیگه باردار شدمم توقع داشت تا یمدت 

نه به این شوری شور نه به این بی نمکی😁

کلا امروز برو خونش کار کن دوستت داره فرداش کار نکن تیکه بارونت میکنه 😐😐😐

آرام باش عزیزم.هیچ چیز ارزش این همه دلهره را ندارد..ما رفته ایم و الان سال ۱۴۹۷ است..🚶به تاپیک دعام سر بزنین امام جواد خیلییی حاجت میده.و توسل ب شهید علی جهانیاری و ابراهیم هادی عزیز🌸واسه حل شدن یه مشکل بزرگ تو زندگیم و سلامتی بهترین ادمای زندگیم یه صلوات مهمونم میکنین ممنونم.🌹

الان که دارم اینو برات می‌نویسم، کاملاً رایگانه، ولی واقعاً نمی‌دونم تا کی رایگان بمونه!
من و دخترم بدون حتی یه ریال هزینه، یه ویزیت آنلاین از متخصص حرفه‌ای گرفتیم. کامل بدنمون رو آنالیز کرد، تک‌تک مشکلات رو گفت و راه‌حل داد.

خودم کمر و گردنم خیلی مشکل داشت، دخترم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت… و باورت میشه؟ همه‌ش رو درست کردیم!

اگه تو یا یکی از عزیزات مشکلات اینجوری دارید، همین الان تا دیر نشده نوبت ویزیت 100% رایگان و آنلاین از متخصص بگیرید.

نمیدونم الان چیکار کنم تا یه هفته پیش خیلی دوسم داشتن الان اخلاقشون افتضاح شده

برعکس بعضی دوستان که نیگن شمارو به خاطر کار میخواستن من نظرم چیزه دیگه ایه

اونا فکر میکنن ازشون دور شدین هرچند که حق شماست مستقل باشبد

با این حال فردا غذا بپزید ببرید با هم بخورید بعضی روزا برید خونشون و بگید اومدیم با شما غذا بخوریم

بالاخره اونا هم به شما عادت کرده بودن و یک دفعه ازشون جدا شدین گناه دارن

من 13سال پیش عروسی کردم عروس عمه م شدم شوهرم طبقه ی بالاروباپدرش شریک شد6سال بالا باهاشون زندگی کردم نه تمیز کردم نه پختم ونه هیچ انتظاری ازم نداشتن فقط گاهی ظرف میشستم یاپله جارو میزدم. فقط مشکل اینجا بود ازم میخواستن هرروز برم پایین سربزنم منم دوسشون داشتم مشکلی نداشتم اما خب گاهی دلم میخواست یه روز و خونه خودم باشم نرم پایین، ناراحت مبشدن اخم میکردن. بعداز6سال پامو کردم تویه کفش گفتم باید بریم😁شوهرمم قبول کرد خونه گرفتیم جداشدیم راحت شدم هفته یبار میریم میبینمشون. اما انصافا عمه ی من نمیزاشت کاری انجام بدم همیشه دعاش میکنم بابت محبت هاش

انگار نفرین کرده اند این خاک را، اجداد ما😔تابوده زاری بوده و تا مانده غم در یاد ما. ما نسل بازی خورده ایم، آتش به پر هامان زدند. یاغرق سیلابیم وجنگ یازیر آواریم و سنگ. انگار نفرین کرده اند این خاک رااجداد ما

اسی خوب کاری کردی جدا شدی.. من الان پنج ساله ازدواج کردم از اول باهاشون بودیم ناهار و شام.. الان میخوام جداکنم همسرم نمیزاره.. چه اشتباه بزرگی کردم که از اول باهاشون مشترک بودم....

زندگی زیباست اگر قیرقودوخ قویسا  
من 13سال پیش عروسی کردم عروس عمه م شدم شوهرم طبقه ی بالاروباپدرش شریک شد6سال بالا باهاشون زندگی کردم ...

منم این مشکلو دارم که هرروز برم پایین ولی خب دیگه شرایط اقتصادی اجازه نمیده مستقل بشیم

منم این مشکلو دارم که هرروز برم پایین ولی خب دیگه شرایط اقتصادی اجازه نمیده مستقل بشیم

درکت میکنم عزیزم ایشالا زودتر بتونی مستقل بشی من خیلی سختی کشیدم همه چی مشترک بود اما صبر کردم وقتی دیدم میتونیم بریم دیگه کوتاه نیومدم. من خیلی خاتواده شوهرمو دوس دارم مسافرت مهمونی همه جا من باهاشونم بهم خوش میگذره اما خب سخت بود هرروز من باید میرفتم یا گاها روزی دوبار اگه نمیرفتم میدیدم ناراحتن

انگار نفرین کرده اند این خاک را، اجداد ما😔تابوده زاری بوده و تا مانده غم در یاد ما. ما نسل بازی خورده ایم، آتش به پر هامان زدند. یاغرق سیلابیم وجنگ یازیر آواریم و سنگ. انگار نفرین کرده اند این خاک رااجداد ما
ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیست

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792